کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نکس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
نکس
/naks/
معنی
۱. سرنگون کردن؛ نگونسار کردن؛ برگرداندن و سرازیر کردن چیزی.
۲. سر خود را از خواری به زیر افکندن.
۳. عود کردن مرض.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. سرنگونی، واژگونی
۲. بازگشت، رجعت، عود
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
نکس
لغتنامه دهخدا
نکس . [ ن َ ] (ع مص ) سرنگون کردن .(غیاث اللغات ). واژگون ساختن . (فرهنگ فارسی معین ). نگونسار کردن . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (ترجمان علامه ٔ جرجانی ص 101) (از تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (دهار) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || نگونسار ا...
-
نکس
لغتنامه دهخدا
نکس . [ ن َ ک َ ] (ص مرکب ) ناکس . فرومایه . (ناظم الاطباء).
-
نکس
لغتنامه دهخدا
نکس . [ ن ِ ] (ع ص ، اِ) تیر سوفارشکسته که اسفل او را اعلی گردانند. (منتهی الارب ) (آنندراج ). تیرسوفارشکسته که پائین آن را بالا سازند. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || پیکان که بیخش شکسته پس سر آن را بن وی کرده باشند. (منتهی الارب ) (ازآنندراج )...
-
نکس
لغتنامه دهخدا
نکس . [ ن ُ ] (ع مص ) با سر شدن بیماری . (تاج المصادر بیهقی ) (یادداشت مؤلف ). بازگشتن بیماری . عود کردن مرض . (غیاث اللغات ). بازگردان شدن بیماری . (از آنندراج ) (از منتهی الارب ). برگردان شدن بیماری . (از ناظم الاطباء). بازگشتن مرض بعد از نقاهت . ...
-
نکس
لغتنامه دهخدا
نکس . [ ن ُ ک ُ ] (ع ص ، اِ) برجای ماندگان از پیری . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). مفرد آن ناکِس است . (از اقرب الموارد). رجوع به ناکِس شود.
-
نکس
واژگان مترادف و متضاد
۱. سرنگونی، واژگونی ۲. بازگشت، رجعت، عود
-
نکس
فرهنگ فارسی معین
(نَ) [ ع . ] (مص م .) 1 - سرنگون کردن . 2 - (مص ل .) سر خود را از شرم به زیر افکندن .
-
نکس
فرهنگ فارسی معین
(نُ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) بازگشتن بیماری . 2 - (اِمص .) بازگشت ناخوشی .
-
نکس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] naks ۱. سرنگون کردن؛ نگونسار کردن؛ برگرداندن و سرازیر کردن چیزی.۲. سر خود را از خواری به زیر افکندن.۳. عود کردن مرض.
-
نکس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] noks بازگشت بیماری.
-
واژههای همآوا
-
نکث
لغتنامه دهخدا
نکث . [ ن َ ] (ع مص ) تاب بازدادن رسن و ریسمان . (تاج المصادر بیهقی ) (از زوزنی ) (از ترجمان علامه ٔ جرجانی ص 101). تاب باز گردانیدن از رسن . (از منتهی الارب ) (از آنندراج ). تاب باز کردن از رسن . (از غیاث اللغات ). || غاز کردن پشم گلیم و چادر کهنه ر...
-
نکث
لغتنامه دهخدا
نکث . [ن ِ ] (ع اِ) غازکرده و تاب بازکرده از جامه و بافتنی تا دوباره ببافند. (از اقرب الموارد). ج ، اَنکاث .
-
نکص
لغتنامه دهخدا
نکص . [ ن َ ] (ع مص ) سپسایگی رفتن و بددل شدن و بازایستادن از کاری . (از منتهی الارب ) (از آنندراج ). کأکاءة و جبن و ضعف نشان دادن و احجام و انقداع در کاری . (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). نکوص . منکص . (اقرب الموارد) (متن اللغة). || برگشتن از کا...
-
نکث
فرهنگ فارسی معین
(نَ) [ ع . ] (مص م .) 1 - شکستن عهد و پیمان . 2 - به هم زدن معامله .