نکس . [ ن َ ] (ع مص ) سرنگون کردن .(غیاث اللغات ). واژگون ساختن . (فرهنگ فارسی معین ). نگونسار کردن . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (ترجمان علامه ٔ جرجانی ص 101) (از تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (دهار) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || نگونسار افتادن . (غیاث اللغات ). || سرفروافکندن . (تاج المصادر بیهقی ). سر خود را به زیر افکندن . (فرهنگ فارسی معین ). سر از خواری و ذلت فروافکندن . (از اقرب الموارد). || بازگردان کردن طعام و جز آن بیماری را. (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). || بازگشت کردن مرض . || (اِمص ) سرنگونی . واژگونی . || سربه زیرافکنی . || بازگشت بیماری . (فرهنگ فارسی معین ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.