کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شتاباندن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شتاباندن
لغتنامه دهخدا
شتاباندن . [ ش ِ دَ ] (مص ) به شتاب واداشتن . اسراع . (از یادداشت مؤلف ). رجوع به شتابانیدن شود.
-
جستوجو در متن
-
ازراف
لغتنامه دهخدا
ازراف . [ اِ ] (ع مص ) زرّافه خریدن . || پیش درآمدن مرد. || شتابانیدن . شتاباندن . (منتهی الارب ). بر شتافتن داشتن . (تاج المصادر بیهقی ). || برانگیختن . (منتهی الارب ). حریص گردانیدن . برآغالیدن . || شتافتن . (تاج المصادر بیهقی ). بشتاب رفتن . ازراف...
-
اسراع
لغتنامه دهخدا
اسراع . [ اِ ] (ع مص ) شتابیدن . (تاج المصادر بیهقی ). اکراب . توحّی . شتافتن . بشتافتن : اسرع فی السیر؛ بشتافت . (منتهی الارب ). || تیزگام شدن . || صاحب ستور شتاب رو شدن . (منتهی الارب ). خداوند ستور تیزرو شدن . (تاج المصادر بیهقی ). صاحب شتر تیزرو ...
-
ازدهاف
لغتنامه دهخدا
ازدهاف . [ اِ دِ ] (ع مص ) برگشتن . میل کردن . روی برگردانیدن . || دروغ گفتن . || بسیار گفتن . || بلند کردن آواز. || شتافتن . شتاب نمودن . || بتکلف افزودن در سخن . || بدرشتی و عنف در شدن . سختی و درشتی نمودن در سخن . || نزدیک مرگ رسیدن . || برداشتن ....
-
شتابانیدن
لغتنامه دهخدا
شتابانیدن . [ ش ِ دَ ] (مص ) شتاباندن . به شتاب داشتن . تحریض کردن . به شتاب وادار کردن . عجله داشتن . استعجال . (یادداشت مؤلف ). شتاب کردن فرمودن . (ناظم الاطباء). اِئتِزار. اِجهاض . (منتهی الارب ). اِحفاد؛ بشتابانیدن . اِرعاف . (تاج المصادر بیهقی ...
-
تشمیر
لغتنامه دهخدا
تشمیر. [ ت َ ] (ع مص ) جامه فراهم گرفتن . (تاج المصادر بیهقی ). جامه فاهم گرفتن . (زوزنی ). جامه را فراهم گرفتن . (دهار). برداشتن جامه را و برچیدن :شمر الثوب عن ساقه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (ازاقرب الموارد). دامن بر میان زدن . (آنندراج ). || ...