کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نبس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
نبس
/nab[a]s/
معنی
= نبسه
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
نبس
فرهنگ فارسی معین
(نَ بَ) (اِ.) نک . نبسه .
-
نبس
لغتنامه دهخدا
نبس . [ ن َ ] (ع مص ) سخن گفتن . نُبْسة. (منتهی الارب ) (آنندراج ). سخن گفتن . (تاج المصادر بیهقی ) (المصادر زوزنی ). تکلم . (از اقرب الموارد). لب از هم گشودن به کمترین سخنی . (از معجم متن اللغة): نبس ؛ تحرکت شفتاه بشی ٔ، و هو اقل الکلام . (از معجم م...
-
نبس
لغتنامه دهخدا
نبس . [ ن َ ب َ / ن َب ْ ب َ ] (اِ) دخترزاده را گویند، و به این معنی با تشدید ثانی هم گفته اند. (برهان قاطع). نبسه . نواسه . نواسی . نپسه . (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). سبط. (آنندراج ) (انجمن آرا). دخترزاده . (جهانگیری ) (آنندراج ) (انجمن آرا) (فرهن...
-
نبس
لغتنامه دهخدا
نبس . [ ن ُ ] (ع ص ، اِ) ج ِ نبساء و انبس . رجوع به نبساء و انبس شود.
-
نبس
لغتنامه دهخدا
نبس . [ ن ُب ُ ] (ع ص ، اِ) سخن گویندگان . (ناظم الاطباء) (از المنجد) (منتهی الارب ) (آنندراج ). ناطقون المسرعون فی حوائجهم . (معجم متن اللغة). || شتاب کنندگان . (منتهی الارب ) (آنندراج ). شتابی کنندگان . (ناظم الاطباء). المسرعون فی حوائجهم . (اقرب ا...
-
نبس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] nab[a]s = نبسه
-
واژههای مشابه
-
نِبَسْ
لهجه و گویش گنابادی
nebas در گویش گنابادی به معنی نباید میباشد.
-
واژههای همآوا
-
نبص
لغتنامه دهخدا
نبص . [ ن َ ] (ع اِ) تره ٔ اندک که نخستین بروید. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (از معجم متن اللغة). در معجم متن اللغة نَبَص هم آمده است و آرد که بدین صورت مستعمل تر یا صحیح تر است . || (مص ) سخن گفتن . (از منتهی الارب ) (...
-
نبث
لغتنامه دهخدا
نبث . [ ن َ ] (ع مص ) کاویدن زمین به دست . (منتهی الارب ) (آنندراج ). حفر و نبش کردن با دست . (از معجم متن اللغة). || کاویدن و برآوردن خاک از چاه . (از اقرب الموارد). کندن چاه و برآوردن خاک آن . (از المنجد). || بیرون آوردن خاک از چاه و غیر آن . (از ا...
-
نبث
لغتنامه دهخدا
نبث . [ ن َ ب َ ] (ع اِ) نشان . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). اثر. (معجم متن اللغة) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (المنجد). || جای پا. رد پا. اثر الحفر. (معجم متن اللغة): مارأیت منه عیناً و نبثاً؛ مارأیت له عیناً و لا اثراً. (اقرب الموا...
-
نِبَسْ
لهجه و گویش گنابادی
nebas در گویش گنابادی به معنی نباید میباشد.
-
جستوجو در متن
-
نبسة
لغتنامه دهخدا
نبسة. [ ن ُ س َ ] (ع مص ) نبس . (منتهی الارب ) (معجم متن اللغة) (المنجد). رجوع به نَبْس شود.