نبث . [ ن َ ] (ع مص ) کاویدن زمین به دست . (منتهی الارب ) (آنندراج ). حفر و نبش کردن با دست . (از معجم متن اللغة). || کاویدن و برآوردن خاک از چاه . (از اقرب الموارد). کندن چاه و برآوردن خاک آن . (از المنجد). || بیرون آوردن خاک از چاه و غیر آن . (از المنجد): نبث التراب ؛ خارج کرد آن را از نهر یا از چاه . (معجم متن اللغة) (اقرب الموارد). چاه پاک کردن . (المصادر زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). || واکردن چیزی پنهان را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از المنجد). || جستجو. تجسس : نبث عن الامر؛ بحث . (معجم متن اللغة). بحث عنه ، و هو مستعار من نبث البئر. (اقرب الموارد). گویند: فلان ینبث عن عیوب الناس ؛ یظهرها؛ برملا می کند آن را. (از المنجد). || خشم گرفتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). غضب کردن . (از معجم متن اللغة) (از اقرب الموارد) (از المنجد). || تره برکندن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.