کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بسائط پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
بسائط
/basā'[y]et/
معنی
= بسیط
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
بسائط
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ بَسیط] basā'[y]et = بسیط
-
بسائط
لغتنامه دهخدا
بسائط. [ ب َ ءِ ] (ع اِ) ج ِ بسیط. (غیاث ) (آنندراج ) (دزی ج 1).- بسائط اربع ؛ مراد از بسائط اربع عناصر خاک وباد و آتش و آب است . (غیاث ).
-
جستوجو در متن
-
بسایط
لغتنامه دهخدا
بسایط. [ ب َ ی ِ ] (ع اِ) بسائط. ج ِ بسیطه . مقابل مرکبات . امهات . چیزهای مفرد بدون ترکیب . عناصر اربعه . (فرهنگ نظام ). چیزهای مفرد بدون ترکیب : قدما عناصر اربعه را از بسایط بشمار می آوردند. (فرهنگ فارسی معین ). || ادویه ٔ مفرده . گیاهان طبی . (فره...
-
قضیه ٔ حملیه
لغتنامه دهخدا
قضیه ٔ حملیه . [ ق َ ضی ی َ / ی ِ ی ِ ح َ لی ی َ / ی ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) تألیف قضیه ای از دو چیز باشد: محکوم به و محکوم علیه ، و آن تألیف بر دو گونه است ، یکی آنکه میان بسائط الفاظ و مفردات باشد یاآنکه در حکم بسائط الفاظ و مفردات بود، یعنی ...
-
آباء
لغتنامه دهخدا
آباء. (ع اِ) ج ِ اَب . پدران .- آباء علوی ؛ افلاک و ستارگان . سبعه ٔ سیاره .- آباء عنصری ؛ آخشیجان . چارآخشیج . عناصر اربعه . بسائط. چهاراَرکان . امهات . اسطقسات . ارکان اربعه . کیان : مر جاه تو و قدر ترا از سر معنی آباء و سطقسات غلامند و پرستار. س...
-
مقبب
لغتنامه دهخدا
مقبب . [ م ُ ق َب ْ ب َ ] (ع ص ) بیت مقبب ؛ خانه ٔ قبه دار. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از آنندراج ) (از اقرب الموارد). قبه دار : چو بر روی آب اوفتد آفتاب ز گرمی مقبب شود روی آب . نظامی .|| یکی از انواع سه گانه ٔ بسائط. (یادداشت به خطمرحوم دهخدا)....
-
یعقوب
لغتنامه دهخدا
یعقوب . [ ی َ ] (اِخ ) ابن نقولا، معروف به دکتر صروف . از دانشمندان فلسفه و ریاضی و نجوم و شعر و ادب ، و از مترجمان چیره دست انگلیسی و از نویسندگان و روزنامه نگاران طرازاول عرب بود. او در دیه محدث بیروت به سال 1268 هَ . ق . به دنیا آمد و از دانشگاه آ...
-
اسقلیفیاس
لغتنامه دهخدا
اسقلیفیاس . [ اَ ق َ ] (معرب ، اِ) (از یونانی اسقلفیاس ) حنین آنرا در مفردات جالینوس قنابری نامیده و او و کسانی که در این قول متابعت وی کرده اند اشتباه کرده اند زیرا قنابری نیز در شام نزد کافه ٔ مردم مشهور است و ماهیت آن ماهیت اسقلیفیاس نیست منفعت آن...
-
مفردات
لغتنامه دهخدا
مفردات . [ م ُ رَ ] (ع ص ، اِ) جمع مفرد که به معنی تنهاست . (غیاث ) (آنندراج ). ج ِ مفرده .(یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به مفرد و مفرده شود. || چیزهایی تنها و یگانه و ساده وبی آمیغ. (ناظم الاطباء) : ما مفردات را نخست در وهم آوریم پس ترکیبش کنی...
-
قضیة
لغتنامه دهخدا
قضیة. [ ق َ ضی ی َ ] (ع مص ) دارای همه ٔ معانی قَضْی و قضاء است . قضی یقضی قضیاً و قضأاً و قضیةً. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). رجوع به قَضْی و قضاء شود. || (اِ) مطلوب و مراد. || حکم وامر. (ناظم الاطباء). فرمان . (منتهی الارب ). || فتوا. || دلیل . ...
-
قواهر
لغتنامه دهخدا
قواهر. [ ق َ هَِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ قاهر. || ج ِ قاهرة. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || شیخ اشراق آنچه را که مشائیان عقل گفته اند نور قاهر نامیده است . کلمه ٔ قواهر که جمع قاهر است بطور مطلق بر عقول اعم از طولیه ٔ مترتبه و عرضیه ٔ متکافئه اطلاق شده ا...
-
مسطح
لغتنامه دهخدا
مسطح . [ م ُ س َطْ طَ ] (ع ص ) نعت مفعولی از تسطیح . رجوع به تسطیح شود. هموارشده . (از اقرب الموارد). پهن و گسترده شده . (غیاث ). برابر و هموار و پهن . (ناظم الاطباء). گسترده . راست . تخت . هموارکرده . هم طرازشده . صاف . مستوی : نقاش چابکدست از قلم ص...
-
امکان اشرف
لغتنامه دهخدا
امکان اشرف . [ اِ ن ِ اَ رَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) (قاعده ٔ...) حکماء به استناد قاعده ٔ امکان اشرف بسیاری از مسائل مربوط بفلسفه را حل و وجود بسیاری از وسائط را اثبات کرده اند مفاد قاعده ٔ امکان اشرف آن است که هرگاه موجود ممکن اخس تحصل و وجود یافته...
-
مرکبات
لغتنامه دهخدا
مرکبات . [ م ُ رَک ْ ک َ ] (ع اِ) ج ِ مرکبة. مرکبه : و انواع امراض و صنوف مزاجات و مرکبات و غیر آن ثبت گردانید. (سندبادنامه ص 65). و اورا... و مالک مرکبات سفلی کرد. (سندبادنامه ص 3).- مرکبات امتزاجیه و غیرامتزاجیه ؛ مرکبات امتزاجیه از یازده تا نوزده...