اسقلیفیاس . [ اَ ق َ ] (معرب ، اِ) (از یونانی اسقلفیاس ) حنین آنرا در مفردات جالینوس قنابری نامیده و او و کسانی که در این قول متابعت وی کرده اند اشتباه کرده اند زیرا قنابری نیز در شام نزد کافه ٔ مردم مشهور است و ماهیت آن ماهیت اسقلیفیاس نیست منفعت آنرا هم ندارد و قنابری را دیسقوریدوس و جالینوس در بسائط خویش نیاورده اند. دیسقوریدوس گوید نباتی است دارای شاخ های دراز و بر شاخه ها برگی مستدیر که شکل آن به برگ قسوس ماند و دارای عروق نازک بسیار و خوشبو است و بوی شکوفه ٔ آن نامطبوع است و بزردی شبیه ببزر فالاقیس است و در کوهها روید و اگر عروق آنرا با خمر بنوشند مغص و گزندگی هوام را سود دهد و چون برگ آنرا ضماد کنند بجهت جراحت های خبیثه ٔ عارضه در پستان و رحم مفید است . جالینوس گوید من این گیاه را تجربه نکرده ام و در باب آن چیزی نگویم . (ابن البیطار با مقابله ٔ ترجمه ٔ لکلرک ) . در ابن البیطار چ مصر، اسقلیناس آمده است .
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.