کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دین پذیر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دین پذیر
لغتنامه دهخدا
دین پذیر. [ پ َ ] (نف مرکب ) پذیرنده ٔ دین : همه دین پذیر و همه هوشیارهمه از در یاره و گوشوار. دقیقی .یکی نامه بنوشت خوب و هژیرسوی نامور خسرو دین پذیر. دقیقی .چون شوند آن قوم از من دین پذیرکار ایشان سر بسر شوریده گیر.مولوی .
-
واژههای مشابه
-
نیک دین
لغتنامه دهخدا
نیک دین . (ص مرکب ) پاکدین . متدین به دین حق .
-
شه دین
لغتنامه دهخدا
شه دین . [ ش َ هَِ ] (اِخ ) مخفف شاه دین .کنایه از حضرت علی (ع ) است . رجوع به شاه دین شود.
-
غیاث دین
لغتنامه دهخدا
غیاث دین . [ ث ِ ] (اِخ ) (سلطان ...) همان غیاث الدین است که در شعر زیر از حافظ آمده است : حافظ ز شوق مجلس سلطان غیاث دین غافل مشو که کار تو ازناله میرود.این غیاث الدین بقول محمد قاسم فرشته غیاث الدین محمودشاه بهمنی ، و بقول شبلی نعمانی سلطان غیاث ال...
-
هم دین
لغتنامه دهخدا
هم دین . [ هََ ] (ص مرکب ) هم کیش . هم آیین . هم مذهب . (یادداشت مؤلف ) : قیصر جواب داد که ابرهه همدین ماست وما بر همدینان خویش سپاه نفرستیم . (تاریخ بلعمی ).از آن کاو نه همدین و همراه بودزبان از ستودَنْش کوتاه بود.فردوسی .
-
تاریک دین
لغتنامه دهخدا
تاریک دین . (ص مرکب ) گمراه . زشت پندار. کافر : ز شب بدخواه تو تاریک دین ترز ماه نو دلت باریک بین تر.نظامی .
-
تاج دین
لغتنامه دهخدا
تاج دین . [ ج ِ ] (اِخ ) رجوع به تاج الدین (مکرر) شود.
-
پیش دین
لغتنامه دهخدا
پیش دین . (ص مرکب ) پیشوای دین . (آنندراج ). || سابق در دین .
-
دین الاکبر
لغتنامه دهخدا
دین الاکبر. [ نُل ْ اَ ب َ ] (ع اِ مرکب ، ترکیب وصفی ) مجوسیت . المجوسیة، یقال لهاالدین الاکبر و الملة العظمی . (ملل و نحل شهرستانی ).
-
دین الهی
لغتنامه دهخدا
دین الهی .[ ن ِ اِ لا ] (اِخ ) دینی که اکبر شاه ، پادشاه هند درسال 1582 م . بیاری ابوالفضل بن مبارک پدید آورد. این دین مبتنی بر اسلام بود و در آن آنچه را که در ادیان دیگر پسندیده میداشتند داخل کردند در این دین به بردباری و مدارا نسبت بصاحبان ادیان و ...
-
دین اوغلی
لغتنامه دهخدا
دین اوغلی . [ اُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان چهاراویماق بخش قره آغاج شهرستان مراغه با 168 تن سکنه . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).
-
دین به
لغتنامه دهخدا
دین به . [ ن ِ ب ِه ْ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) دین بهتر. کیش و آیین برتر. || (اِخ ) دین زردشتی . رجوع به بهدینی و زردشتی شود : چو بشنید از شاه به دین به پذیرفت ازو دین و آیین به . دقیقی .مر این دین به را بیاراستندازین دین گزارش همی خواستند. دقیقی .ن...
-
دین بهی
لغتنامه دهخدا
دین بهی . [ ن ِ ب ِ ] (اِخ ) آئین زردشتی . دین به . بهدینی : نگیرد ازو راه و دین بهی مر این دین به را نباشد رهی . دقیقی .بیاموز آیین دین بهی که بی دین نه خوبست شاهنشهی . دقیقی .پذیرفت پاکیزه دین بهی نهان گشت بیدادی و بیرهی . دقیقی .رجوع به بهدینی و ز...
-
دین پاک
لغتنامه دهخدا
دین پاک . [ ن ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) منظور دین توحید است در برابر ادیان شرک و بت پرستی : و او نیز بر دین پاک از دنیا رفت . (قصص الانبیاء ص 29). و شیث نیز مدتی بر دین پاک زندگانی کرد وبرادران را به اسلام دعوت کردی . (قصص الانبیاء ص 29).