دین پذیر. [ پ َ ] (نف مرکب ) پذیرنده ٔ دین :
همه دین پذیر و همه هوشیار
همه از در یاره و گوشوار.
یکی نامه بنوشت خوب و هژیر
سوی نامور خسرو دین پذیر.
چون شوند آن قوم از من دین پذیر
کار ایشان سر بسر شوریده گیر.
شما واژهای در دفتر واژه ثبت نکردهاید.
برای رفع محدودیت کاربر ویژه شوید
با حذف کوکی، لیست لغات از بین خواهد رفت.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دین پذیر. [ پ َ ] (نف مرکب ) پذیرنده ٔ دین :
همه دین پذیر و همه هوشیار
همه از در یاره و گوشوار.