کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
انشقاق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
انشقاق
لغتنامه دهخدا
انشقاق . [ اِ ش ِ ] (اِخ ) نام سوره ٔ هشتاد و چهارم از قرآن مجید، مکی ، و دارای 25 آیه است .
-
انشقاق
لغتنامه دهخدا
انشقاق . [ اِ ش ِ ] (ع مص ) شکافته شدن چوب و جز آن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). باز شدن شکاف در چیزی . (از اقرب الموارد). شکافته شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (مصادر زوزنی ). شکافتن (درمعنی لازم ). ترکیدن . (یادداشت مؤلف ). || متفرق و پر...
-
جستوجو در متن
-
انطیار
لغتنامه دهخدا
انطیار. [ اِ ] (ع مص ) شکافته شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). انشقاق . (از اقرب الموارد).
-
انفقاع
لغتنامه دهخدا
انفقاع . [ اِ ف ِ ] (ع مص ) شکافته شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). انشقاق . (از اقرب الموارد).
-
انفلاع
لغتنامه دهخدا
انفلاع . [ اِ ف ِ ] (ع مص ) ترکیدن . || بریده شدن . (منتهی الارب )(ناظم الاطباء) (آنندراج ). || شکافته شدن .(تاج المصادر بیهقی ). انشقاق . (از اقرب الموارد).
-
انقداد
لغتنامه دهخدا
انقداد. [ اِ ق ِ ] (ع مص ) بریده شدن و شکافته گردیدن .(منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). انشقاق . (ازاقرب الموارد). شکافته شدن . (تاج المصادر بیهقی ).
-
باثعه
لغتنامه دهخدا
باثعه . [ ث ِ ع َ ] (ع ص )تأنیث باثع: شفة باثعه ؛ لب سرخ و سطبر از غلبه ٔ خون نزدیک به انشقاق رسیده . (منتهی الارب ) (آنندراج ).
-
بروج
لغتنامه دهخدا
بروج . [ ب ُ ] (اِخ ) (سوره ٔ...) نام سوره ٔ هشتادوپنجم از قرآن کریم است و آن مکیه می باشد و بیست ودو آیت دارد، پس از سوره ٔ انشقاق و پیش از سوره ٔ طارق واقع است و با آیه ٔ «والسماء ذات البروج » آغاز میشود.
-
شظی
لغتنامه دهخدا
شظی . [ ش َ ظا ] (ع مص ) لنگیدن اسب ازغیژیدن استخوان شظای آن .(منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || منتفخ شدن مرده و دروا شدن هر دو دست و پای آن . (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). دروا شدن هردو دست و پای مرده . (منتهی الارب ). رجوع به ...
-
انصداع
لغتنامه دهخدا
انصداع . [ اِ ص ِ ] (ع مص ) شکافته شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (تاج المصادر بیهقی ) (غیاث اللغات ) (آنندراج ). انشقاق . (از اقرب الموارد). شکستن . شکافتن . ترکیدن . درز کردن . || جدا شدن . (یادداشت مؤلف ). || نزد اطبای قدیم انشقاق رگ است در ...
-
استعلائیة
لغتنامه دهخدا
استعلائیة. [ اِ ت ِ ئی ی َ ] (اِخ ) (سنه ٔ ...) نام سال دوّم بعثت رسول (ص ) از سیزده سال توقف آن حضرت در مکه ، مطابق سال دوم نزول قرآن بمکّه . در این سال سوره ٔ الاعلی ، الطارق ، البروج ، انشقاق ، تطفیف ، انفطار، التکویر، عبس ، نازعات ، نباء، مرسلات ...
-
انعطاط
لغتنامه دهخدا
انعطاط. [ اِ ع ِ ] (ع مص ) بدرازا دریده شدن جامه . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از آنندراج ). شکافته شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (مصادر زوزنی ). انشقاق . (از اقرب الموارد). شکافته شدن جامه بطول . (یادداشت مؤلف ). || دوتا شدن چوب بی شکستگی ظاهر. ...
-
انفلاق
لغتنامه دهخدا
انفلاق . [ اِ ف ِ ] (ع مص ) شکافته شدن و پاره پاره گردیدن . (تاج المصادر بیهقی ) (مصادر زوزنی ) (ترجمان القرآن جرجانی ). انشقاق . (از اقرب الموارد). بازشکافتن . دریده شدن . دریدن . (یادداشت مؤلف ) : ما طبیبانیم شاگردان حق بحر قلزم دید ما را فانفلق ....
-
شق القمر
لغتنامه دهخدا
شق القمر. [ ش َق ْ قُل ْ ق َ م َ ] (ع اِ مرکب ) شق قمر. انشقاق قمر. شکافتن ماه . طبق روایات اسلامی یکی از معجزات پیغمبر اسلام بوده است . (یادداشت مؤلف ). به روایت راویان اخبار انشقاق قمر معجزی بود رسول (ص ) را، و آن چنان بود که کفار قریش گفتند هر در...