انشقاق . [ اِ ش ِ ] (ع مص ) شکافته شدن چوب و جز آن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). باز شدن شکاف در چیزی . (از اقرب الموارد). شکافته شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (مصادر زوزنی ). شکافتن (درمعنی لازم ). ترکیدن . (یادداشت مؤلف ). || متفرق و پریشان شدن کار. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء)(آنندراج ) (از اقرب الموارد). پراکنده شدن . (از تاج المصادر بیهقی ). || پیدا شدن برق از ابر.(منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). پیدا شدن برق . (از اقرب الموارد). || پیدا شدن صبح . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). برآمدن و طلوع کردن فجر.(از اقرب الموارد). || (اِمص ) شکافتگی و کفتگی و ترک و ترکیدگی . (ناظم الاطباء). ترک خوردگی .
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.