کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گردابه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
گردابه
لغتنامه دهخدا
گردابه . [ گ ِ ب َ / ب ِ ] (اِ مرکب ) ورطه . (آنندراج ). گرداب : خداوندا چو آید پای بر سنگ فتد کشتی در آن گردابه ٔ تنگ . نظامی .غم بیشتر از قیاس خورده ست گردابه فزون ز قد مرد است . نظامی .|| طوفان : از این گردابه چون باد بهشتی به ساحل گاه قطب آورده ک...
-
جستوجو در متن
-
ساحل گاه
لغتنامه دهخدا
ساحل گاه . [ ح ِ ] (اِ مرکب ) ساحل . کنار دریا. کنار رود : ازین گردابه چون باد بهشتی بساحلگاه قطب آورده کشتی . نظامی .رجوع به ساحل شود.
-
فتادن
لغتنامه دهخدا
فتادن . [ ف ُ / ف ِ دَ ] (مص ) افتادن : خداوندا چو آید پای بر سنگ فتد کشتی در آن گردابه ٔ تنگ . نظامی .گر نه ز صبح آینه بیرون فتادنور تو بر خاک زمین چون فتاد؟ نظامی .رباخواری از نردبانی فتادشنیدم که هم درنفس جان بداد. سعدی .رجوع به افتادن شود.
-
گره گشا
لغتنامه دهخدا
گره گشا. [ گ ِ رِه ْ گ ُ ] (نف مرکب ) گره گشاینده . مجازاًبمعنی گشاینده ٔ مشکل و آسان کننده ٔ کار : عشق است گره گشای هستی گردابه زهاب خودپرستی . نظامی .آن می که گره گشای کار است با نفس ، چو روح سازگار است . نظامی .گفت ای نفس تو جان فزایم اندیشه ٔ تو ...
-
خودپرستی
لغتنامه دهخدا
خودپرستی . [ خوَدْ / خُدْ پ َ رَ ] (حامص مرکب )خودخواهی . خودکامی . حالت شخص ازخودراضی . (ناظم الاطباء) : خودپرستی چو حلقه بر در نِه بیخودی را چو حُلّه در بر کش . خاقانی .هر کآرَد با تو خودپرستی شمشیر ادب خورَد دودستی . نظامی .عشق است گره گشای هستی گ...