کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کرشیدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
کرشیدن
/kar[a]šidan/
معنی
۱. چاپلوسی کردن.
۲. فروتنی کردن.
۳. فریب دادن.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
کرشیدن
لغتنامه دهخدا
کرشیدن . [ ک َ رَ دَ / ک َ دَ ] (مص ) کرسیدن . کریسیدن . (حاشیه ٔ برهان چ معین ). فریب دادن . (برهان ) (ناظم الاطباء). فریفتن . (ناظم الاطباء). || آدم بازی دادن . (برهان ). کسی را بازی دادن . (ناظم الاطباء). || چاپلوسی کردن . || فروتنی کردن . (از بره...
-
کرشیدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) ‹کرسیدن، کریسیدن› [قدیمی] kar[a]šidan ۱. چاپلوسی کردن.۲. فروتنی کردن.۳. فریب دادن.
-
کرشیدن
فرهنگ فارسی معین
(کِ دَ) (مص م .) 1 - فروتنی کردن . 2 - فریفتن . 3 - چاپلوسی کردن .
-
جستوجو در متن
-
کرسیدن
لغتنامه دهخدا
کرسیدن . [ ک َ دَ ] (مص ) کرشیدن . کریسیدن . (فرهنگ فارسی معین ). فروتنی کردن . || فریب دادن . (آنندراج ) (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به کرشیدن و کریسیدن شود. || کوشیدن . کوشش کردن . سعی کردن . جهد نمودن با همه ٔ توانایی . || بحث کردن . مباحثه و منازعه...
-
کریسیدن
لغتنامه دهخدا
کریسیدن . [ ک َ دَ ] (مص ) گریسیدن . مصدر کریس است که به معنی چاپلوسی کردن و فریب دادن و از راه بردن است . (آنندراج ) (برهان ). کرسیدن . کرشیدن . (فرهنگ فارسی معین ). فریب دادن و خدعه کردن و از راه بیرون بردن و چاپلوسی نمودن . (از ناظم الاطباء).
-
کرش
لغتنامه دهخدا
کرش . [ ک َ / ک َ رَ ] (اِ) کرشه . (جهانگیری ) (آنندراج ). فریب . خدعه . (از ناظم الاطباء) (برهان ) (آنندراج ). مکر. (فرهنگ فارسی معین ) : ایلچی هیبت حسود ترادید بر اسب عمر و گفتش تش هرکه با دولت تو کرده کرش کرده در گردنش زمانه کرش . پوربهای جامی (از...
-
کرشه
لغتنامه دهخدا
کرشه . [ ک َ ش َ / ش ِ ] (اِ) کرش . کرس . کریس . (حاشیه ٔ برهان چ معین ). بمعنی کرش است که فریب و خدعه باشد. (از برهان ) (انجمن آرا) (ناظم الاطباء). آدم بازی دادن . (برهان ). حیله . (ناظم الاطباء). || چاپلوسی . || فروتنی و افتادگی . (برهان ) (ناظم ال...