کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پژمانی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
پژمانی
لغتنامه دهخدا
پژمانی . [ پ َ / پ ُ / پ ِ ] (حامص ) اندوهگینی . وحشت . نفرت . غمگینی . مسائه . خدوک . رجوع به بی پژمانی شود.
-
جستوجو در متن
-
dejections
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اخراج، افسردگی، دلمردگی، پژمانی، پژمردگی
-
dejection
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اخراج، افسردگی، دلمردگی، پژمانی، پژمردگی
-
انسة
لغتنامه دهخدا
انسة. [ اَ ن َ س َ ] (ع مص ) اَنَس . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). رجوع به انس (مص ) شود. || (اِمص ) بی پژمانی و الفت . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
تسلیة
لغتنامه دهخدا
تسلیة. [ ت َ ی َ ] (ع مص ) از: («س ل و») اندوه ببردن و سلوت فرمودن . (تاج المصادر بیهقی ). سلوة دادن و سلوة فرمودن . (زوزنی ). خرسندی و بی پژمانی دادن . (منتهی الارب ). چون واوی باشد خرسندی و بی پژمانی دادن . (ناظم الاطباء). دور کردن اندوه از کسی . (...
-
انس
لغتنامه دهخدا
انس . [ اَ ن َ ] (ع مص ) خو گرفتن و آرام یافتن بچیزی ونرمیدن از آن . (از اقرب الموارد). آرام یافتن بچیزی و بی پژمان شدن . (از ناظم الاطباء). || (اِمص ) بی پژمانی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || (اِ) جماعت کثیر و قبیله ای که مقیم باشند بجایی . || ...
-
وحشة
لغتنامه دهخدا
وحشة. [ وَ ش َ ] (ع اِمص ) انقطاع از مردم . خلوت . تنهایی . (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || برودت و کدورت . (ناظم الاطباء): کانت بین ابی الصقر اسماعیل بن بلبل و بین ابی العباس ... وحشة شدیدة لاسباب ... (معجم الادباء یاقوت ج 2 ص 39). خلیفه را با امی...
-
نزهة
لغتنامه دهخدا
نزهة.[ ن ُ هََ ] (ع اِمص ) دوری . (منتهی الارب ). بعد. (از اقرب الموارد). گویند: هو بنزهة من الماء؛ ای ببعد. (منتهی الارب ). || اسم است از تنزه . گویند:ارض ذات نزهة. (از اقرب الموارد). ج ، نُزَه . || دوری از ناخوشی و پژمانی . (منتهی الارب ) (ناظم الا...
-
نزیه
لغتنامه دهخدا
نزیه . [ ن َ ] (ع ص ) نَزِه . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). جای زیبا و دارای رنگهای نیکو. جای پاک و پاکیزه و دور از کشت و آبهای راکد و از کثافات و مگسهای حوالی شهر و دهات و از آب خیز دریا و فساد و بدی هوا. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). مکان نزیه...
-
انس
لغتنامه دهخدا
انس .[ اُ ] (ع مص ) آرام یافتن به چیزی و بی پژمان شدن . (منتهی الارب ). خو گرفتن و آرام گرفتن بچیزی و الفت گرفتن . (غیاث اللغات ). خوگر شدن . (یادداشت مؤلف ). || (اِ) خرمی و بی پژمانی ضد وحشت . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). ضد وحشت . (از اقرب الموا...
-
خدوک
لغتنامه دهخدا
خدوک . [ خ ُ / خ َ ] (اِ) پراکنده و پریشان شدن طبیعت باشد از امور ناملایم . (برهان قاطع) (از ناظم الاطباء). برهم زدگی دل که از دغدغه و دست در زیر بغل کردن کسی دیگر را یا از سخن ناملایم بهم رسد. (آنندراج ) (انجمن آرای ناصری ) (غیاث اللغات ). || قهر و ...