وحشة. [ وَ ش َ ] (ع اِمص ) انقطاع از مردم . خلوت . تنهایی . (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || برودت و کدورت . (ناظم الاطباء): کانت بین ابی الصقر اسماعیل بن بلبل و بین ابی العباس ... وحشة شدیدة لاسباب ... (معجم الادباء یاقوت ج 2 ص 39). خلیفه را با امیر مکه وحشتی افتاده بود.(جهانگشای جوینی ). || دوری میان دو دوست .(ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (مهذب الاسماء). || دوری دل از مودت و دوستی . (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || پژمانی . || ترس . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). خوف از خلوت . (اقرب الموارد). بیم و هراس . || هم . (اقرب الموارد)(ناظم الاطباء). اندوه . (منتهی الارب ) (مهذب الاسماء) (ناظم الاطباء). || (اِ) زمین خشک وحشتناک .(اقرب الموارد) (منتهی الارب ). زمین ویران خشک . || (مص ) پژمانی و اندوه کردن . (منتهی الارب ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.