کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
وبیل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
وبیل
/vabil/
معنی
ویژگی کار سخت و دشوار؛ سخت؛ وخیم؛ دشوار.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
وبیل
لغتنامه دهخدا
وبیل . [ وَ ] (ع ص ، اِ) گران . || ناگوار. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (مهذب الاسماء) ناگوارنده . (منتهی الارب ) (ترجمان علامه ٔ جرجانی ) : و مخالفان از خوف بأس و سطوت او شراب وبیل چشیده . (جهانگشای جوینی ). || سخت .گویند: ضرب وبیل و عذ...
-
وبیل
فرهنگ فارسی معین
(وَ) [ ع . ] (ص .) سخت ، وخیم ، کار دشوار.
-
وبیل
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] vabil ویژگی کار سخت و دشوار؛ سخت؛ وخیم؛ دشوار.
-
جستوجو در متن
-
وبل
لغتنامه دهخدا
وبل . [ وُ ب ُ ] (ع ص ، اِ) ج ِ وبیل . (منتهی الارب ). رجوع به وبیل شود. || ج ِ وبیلة. (منتهی الارب ). رجوع به وبیلة شود.
-
وَبَالَ
فرهنگ واژگان قرآن
سنگيني نامطلوب چیزی - کیفر("و بال "سنگيني نامطلوب هر چيزي را گويند ، و به همين معنا است طعام وبيل و ماء وبيل يعني خوراک و آبي ناگوار و سنگين و غير قابل هضم ، و نيز به اين معنا است آيه شريفه فاخذناه اخذا وبيلا - او را بطرز شديد و ناگواري دستگير کرديم ...
-
وَبِيلاًَ
فرهنگ واژگان قرآن
سخت - شدید و ناگوار و سنگین ("و بال "سنگيني نامطلوب هر چيزي را گويند ، و به همين معنا است طعام وبيل و ماء وبيل يعني خوراک و آبي ناگوار و سنگين و غير قابل هضم ، و نيز به اين معنا است آيه شريفه فاخذناه اخذا وبيلا - او را بطرز شديد و ناگواري دستگير کردي...
-
وخیم
واژگان مترادف و متضاد
بحرانی، بغرنج، پیچیده، خطرناک، خطیر، درام، دشوار، سخت، مخاطرهآمیز، مهلک، وبیل
-
مکسح
لغتنامه دهخدا
مکسح . [ م ِ س َ ] (ع اِ) جای روب . مکسحة. || پاروب وبیل برف روب . (ناظم الاطباء). و رجوع به مکسحة شود.
-
ناگوارنده
لغتنامه دهخدا
ناگوارنده . [ گ ُ رَ دَ / دِ ] (نف مرکب ) وبیل . (ترجمان القرآن ). سنگین . ثقیل . وخیم . ناگوار. ناگوارا. مقابل گوارنده . رجوع به گوارنده شود.
-
کوتنگ
لغتنامه دهخدا
کوتنگ . [ ت َ ] (اِ) به معنی کدنگ است ، و آن چوبی باشد که گازران بدان جامه را کوبند یعنی دقاقی کنند و آن را کوتنگ گازر هم می گویند و به عربی مدقه خوانند. (برهان ) (آنندراج ). کدنگه . کدین . کدینه . (فرهنگ فارسی معین ): وبیل ؛ کوتنگ گازر که بعد شستن ب...
-
جزاع
لغتنامه دهخدا
جزاع . [ج ُ ] (ع ص ) ناشکیبا و زاری کننده . (منتهی الارب ) (از متن اللغة) (ناظم الاطباء). جازِع . جَزِع . جَزُع . جَزوع . (منتهی الارب ) (متن اللغة). || (اِ) بند هیزم (وبیل ). (از متن اللغة). رجوع به جازع شود.
-
نقس
لغتنامه دهخدا
نقس . [ ن َ ] (ع اِ) عیب . فسوس . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). عیب و سخریه . (متن اللغة). || گر. خارش . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). جرب . (ناظم الاطباء) (متن اللغة) (اقرب الموارد). ج ، نُقُس . || قسمی ناقوس . (از المنجد) (ا...
-
جامه کوب
لغتنامه دهخدا
جامه کوب . [ م َ / م ِ ] (اِ مرکب ) چوبی است که گازران هنگام شستن ، جامه یا لباس را بدان کوبند. جومه کو (در لهجه ٔ محلی گناباد خراسان ). کوتنک . کوتنگ گازر. (برهان ). کدنگ . کدنگه . کدین . کدینه . (حاشیه ٔ برهان چ معین ). بعربی مِدَقَّه . (برهان ). و...
-
ناقوس
لغتنامه دهخدا
ناقوس . (ع اِ) چوب ترسایان که به وقت نماز خویش زنند و آن دو چوب است یکی ناقوس که دراز باشد و دیگری وبیل که کوتاه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). تخته ٔ آهنی یا چوبی که نصاری وقت نماز خود آن را نوازند. (فرهنگ نظام ). قطعه ٔ درازی از آهن یا چوب که به ...