نقس . [ ن َ ] (ع اِ) عیب . فسوس . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). عیب و سخریه . (متن اللغة). || گر. خارش . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). جرب . (ناظم الاطباء) (متن اللغة) (اقرب الموارد). ج ، نُقُس . || قسمی ناقوس . (از المنجد) (از اقرب الموارد). و آن چوب درازی است ، و وبیل و وبیلة چوبی کوتاه . (از اقرب الموارد). ج ، نُقُس . رجوع به ناقوس شود. || (مص ) ناقوس زدن . (تاج المصادر بیهقی ) (از المنجد). زدن به وبیل ناقوس را. (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از متن اللغة) (از اقرب الموارد). || عیب و فسوس کردن کسی را. (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). عیب کردن . (از زوزنی ). افسوس داشتن . (تاج المصادربیهقی ). لقب گذاشتن کسی را. (از ناظم الاطباء). لقب کردن . (زوزنی ). عیب کردن و لقب گذاشتن و سخره کردن کسی را. (از متن اللغة). || بانگ کردن ناقوس . (از المنجد) (از متن اللغة) (از اقرب الموارد).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.