کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نیط پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نیط
لغتنامه دهخدا
نیط. [ ن َ ] (ع مص ) دور شدن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). || (اِ) مرگ یا مرده یا نهایت زمان عمر. (منتهی الارب ). موت یا جنازه یا اجل . و یقال : طعن فی نیطه وفی جنازته ؛ اذا مات . (متن اللغة) (از اقرب الموارد). || آن رگ بود که دل...
-
نیط
لغتنامه دهخدا
نیط. [ ن َی ْ ی ِ ] (ع ص ، اِ) چاه که از جوانبش آب در میان آید و از تک برنزهد. (منتهی الارب ). چشمه ٔ جوشنده در چاه پیش از آنکه چاه به قعر رسد . (از اقرب الموارد) (از متن اللغة) .
-
واژههای همآوا
-
نیت
لغتنامه دهخدا
نیت . [ ن َ ] (ع مص ) خمیده و پیچان رفتن از ضعف . (منتهی الارب ) (آنندراج ). متمایل و خمیده گشتن بر اثر ضعف . (از اقرب الموارد).
-
نیت
لغتنامه دهخدا
نیت . [ نی ی َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان شهر کهنه بخش حومه ٔ شهرستان قوچان در 12هزارگزی غرب قوچان و 11هزارگزی جنوب راه شوسه ٔ قدیمی قوچان به شیروان ، در جلگه ٔ سردسیری واقع است و 472 تن سکنه دارد. آبش از قنات و محصول عمده اش غلات و انگور و شغل اهالی...
-
نیت
لغتنامه دهخدا
نیت . [ نی ی َ / ی َ ] (از ع ، اِ) اراده .(غیاث اللغات ). عزم . قصد. آهنگ . اراده . اندیشه . نوی . آنچه از قصد که به دل گیرند. طیة. طویت . (یادداشت مؤلف ). نیة. ج ، نیات . رجوع به نیة شود : بدان نیت که مر او را به مکه بازبردبکند و اینک باما همی برد ...
-
نیت
واژگان مترادف و متضاد
آهنگ، اندیشه، باطن، ضمیر، عزم، عزیمت، غرض، فکر، قصد، مراد، مقصد، میل، نقشه
-
نیت
فرهنگ واژههای سره
آهنگ، خواست، خواسته
-
نیة
لغتنامه دهخدا
نیة. [ نی ی َ ] (ع اِ) آهنگ . (منتهی الارب ) (نصاب ). آهنگ و قصد و توجه دل بسوی چیزی . (از متن اللغة). عزم .(نصاب ). قصد. (اقرب الموارد). اندیشه . (دهار). اراده ٔ قلبی به کاری . (از اقرب الموارد). ج ، نیات . نی ّ. رجوع به نیت شود. || جهت که مسافر به ...
-
نیة
لغتنامه دهخدا
نیة. [ ی َ ] (ع مص ) نیَّة. رجوع به نیَّة شود. || ونی . ونیة. وناء. (متن اللغة) (اقرب الموارد). رجوع به ونی شود.
-
نیت
فرهنگ فارسی معین
(نِ یَّ) [ ع . نیة ] (اِ.) مراد، مقصود، هدف .
-
نیت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: نیَّة، جمع: نیّات] niyyat قصد؛ عزم؛ آهنگ.
-
جستوجو در متن
-
نیاط
لغتنامه دهخدا
نیاط. (ع اِ) دل . (منتهی الارب )(آنندراج ) (ناظم الاطباء). نیط. (از بحر الجواهر). فؤاد. (از بحر الجواهر) (اقرب الموارد) (از متن اللغة). || آنچه بدان چیزی آویزند. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). معلق هر چیزی . (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). گوین...
-
دور شدن
لغتنامه دهخدا
دورشدن . [ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) فاصله دار شدن چیز. (ناظم الاطباء). فاصله گرفتن . نأث . منأث . مماتنة. تنطنط. سنج . زوال . زوح . سلخ . سحن . سحر. شط. شطوط. شطف . شطوف . شحط. شحوط. مشحط. طلب . عزلة. اجلاء. انجلاء. تجلی . مهایطة. هیاط. اتنان . ازولال ....