کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نزوع پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
نزوع
معنی
(نُ) [ ع . ] (مص ل .) مشتاق شدن ، آرزومند گردیدن .
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
نزوع
فرهنگ فارسی معین
(نُ) [ ع . ] (مص ل .) مشتاق شدن ، آرزومند گردیدن .
-
نزوع
لغتنامه دهخدا
نزوع . [ ن َ ] (ع ص ) مشتاق چیزی . (از منتهی الارب ). مشتاق به چیزی . (از ناظم الاطباء). آنکه آرزومند و مشتاق وطن خویش است . (از المنجد). || فلاة نزوع ؛ بعیدة. (المنجد) (اقرب الموارد). || چاه نزدیک تک . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). بئر نزوع ؛ قریبة...
-
نزوع
لغتنامه دهخدا
نزوع . [ ن ُ ] (ع مص ) آرزومند گشتن . (زوزنی ). آرزومند گردیدن و مشتاق شدن به کسی . (از منتهی الارب ). آرزومند گردیدن به سوی اهل خود و مشتاق گردیدن . (آنندراج ). مشتاق شدن به سوی اهل خود. (از المنجد). نزاع . نزاعة. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). |...
-
واژههای همآوا
-
نزوا
لغتنامه دهخدا
نزوا. [ ن َزْ ] (اِخ ) نام شهری است به ناحیت عمان و این شهر قاعده ٔ بلاد عمان باشد. (از رحله ٔ ابن بطوطه ).
-
نزوء
لغتنامه دهخدا
نزوء. [ ن ُ ] (ع مص ) نَزْء. رجوع به نَزْء شود.
-
جستوجو در متن
-
نزع
لغتنامه دهخدا
نزع . [ ن ُ زُ ] (ع ص ، اِ) ج ِ نَزوع . رجوع به نَزوع شود.
-
نزاعة
لغتنامه دهخدا
نزاعة. [ ن َ ع َ ] (ع مص ) آرزومند گردیدن به سوی اهل خود و مشتاق شدن . (آنندراج ) (از منتهی الارب ). نزاع . نزوع . رجوع به نزاع شود. || (اِمص ) خصومة. (اقرب الموارد) (مهذب الاسماء) (المنجد). خصومت در حقی : بینهم نزاعة؛ خصومة فی حق . (اقرب الموارد).
-
آرزومندی
لغتنامه دهخدا
آرزومندی . [ رِ م َ ] (حامص مرکب ) شوق . اشتیاق . پویه . تعطش . بَهْش . التیاع . توق . صبابت : سحر با باد میگفتم حدیث آرزومندی ندا آمد که واثق شو بالطاف خداوندی . حافظ.ورای حد تقریر است شرح آرزومندی . حافظ.حدیث آرزومندی که در این نامه ثبت افتدهمانا ب...
-
نزاع
لغتنامه دهخدا
نزاع . [ ن ِ ] (ع اِمص ) خصومت و دشمنی دو نفر با هم با زبان یا استعمال اسلحه . (فرهنگ نظام ). با هم کشاکش کردن به خصومت . (غیاث اللغات ). خصومت و دشمنی ، و با لفظ جستن و کردن و برداشتن مستعمل است . (آنندراج ). منازعه و گفتگو با هم . خصومت . ستیزگی . ...
-
اراده
لغتنامه دهخدا
اراده . [ اِ دَ ] (ع مص ، اِمص ) اِرادة. اِرادت . خواستن . (تاج المصادر بیهقی ). خواست . خواسته . خواهش . میل . قصد. آهنگ . کام . دَهر. (منتهی الارب ) : و واقف گردان او را بدرستی اختیار کردنت در آنچه جسته ای آنرا و صواب بودن بآنچه اراده کرده ای . (تا...