کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
معاک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
معاک
لغتنامه دهخدا
معاک . [ م َ ] (ع اِ) روش . راه . (منتهی الارب ) (آنندراج ). مذهب . (اقرب الموارد). || جای پناه . (منتهی الارب ) (آنندراج ). پناهگاه . (از اقرب الموارد). || احتمال . (اقرب الموارد).
-
معاک
لغتنامه دهخدا
معاک . [ م َ ] (ع مص ) عوک . ورزیدن معاش خود را. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). ورزیدن معاش . (آنندراج ). || پناه بردن به کسی . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || امیدوار ساختن بر مال خود. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). ||...
-
واژههای همآوا
-
مَاءَکِ
فرهنگ واژگان قرآن
آبت
-
جستوجو در متن
-
عوک
لغتنامه دهخدا
عوک . [ ع َ] (ع مص ) مایل گردیدن بر کس و بازگردیدن و حمله کردن . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). مایل شدن و حمله کردن بر کسی . || روی آوردن وپیش آمدن . (از اقرب الموارد). پیش آمدن . (منتهی الارب ). || به خانه برگشتن زن و خوردن آنچه در...
-
پناه بردن
لغتنامه دهخدا
پناه بردن . [ پ َ ب ُ دَ ] (مص مرکب ) پناهیدن . اندخسیدن . ملتجی شدن . در حمایت کسی درآمدن . زنهار خواستن . التجاء. عوذ. عیاذ. اعاذه . استعاذه . تعوّذ. مَعاذ. مَعاذّه . ضبی . ضبو. لوذ. اهداف . (منتهی الارب ). ارز : چو بردم به دادار گیهان پناه بدل شاد...
-
پناه
لغتنامه دهخدا
پناه . [ پ َ ] (اِ) حمایت . (برهان قاطع). پشتی . زنهار. زینهار. امان . حفظ. کنف . (زمخشری ). ذَرا. ضَبع. ظل ّ. دَرف . خُفرة. خفارة. جِنح . جَناح . (منتهی الارب ) : هر آنکس که در بارگاه تواندز ایران و اندر پناه تواندچو گستهم و شاپور و چون اندیان چو خر...