کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لاَّمت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
چس خوری
لغتنامه دهخدا
چس خوری . [ چ ُ خوَ / خ ُ ] (حامص مرکب ) ممسکی و بخیلی . خست و لآمت . بخیلی کردن در خرج و خست ورزیدن . رجوع به چس خور شود.
-
لاتور مبورگ
لغتنامه دهخدا
لاتورمبورگ . [ م ُ ] (اِخ ) ماری ویکتور نیکلا دُ فای . کنت فرانسوی که بعدها مارکی شد. مولدِ لامُت دُگالُر (درُم ) (1768 - 1850 م .). وی از سال 1819 تا 1821 م . شغل وزارت جنگ داشت .
-
بخیلی
لغتنامه دهخدا
بخیلی . [ ب َ ] (حامص ) زفتی و لاَّمت . (ناظم الاطباء). تنگ چشمی . گرسنه چشمی . زفتی . ممسکی ، مقابل سخاوت . کرم . (فرهنگ فارسی معین ). ضنانة. (دهار). رَضِع. رَضَع. لئامة. (منتهی الارب ). شح . بخل . ضنت . (یادداشت مؤلف ) : از بخیلی چنان کند پرهیزکه ...
-
دنأت
لغتنامه دهخدا
دنأت . [ دَ ءَ ] (از ع ، اِمص ) دناءة.پستی و فرومایگی و دونی و پست فطرتی و ناکسی و زبونی و کمینگی . (ناظم الاطباء) (از غیاث ). ناکسی و زبونی .(آنندراج ). بخل . حقارت . خساست . رذیلت . خست . سفالت . وغادت . نانجیبی . لاَّمت . (یادداشت مؤلف ) : از دن...
-
بخیلی کردن
لغتنامه دهخدا
بخیلی کردن . [ ب َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) بخیلی نمودن . لاَّمت نمودن . بخیل و زفت شدن . (ناظم الاطباء). ضنانة. عقص .نفاسة. ضنن . شح . جمود. بخل . (تاج المصادر بیهقی ). شح . بخل . (ترجمان القرآن جرجانی ترتیب عادل بن علی ). شح . ضن . (دهار). امساک . (یادد...
-
امساک
لغتنامه دهخدا
امساک . [ اِ ] (ع مص ) چنگ درزدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (تاج المصادر بیهقی ) (مؤید الفضلاء). چنگ در چیزی زدن . (مصادر زوزنی ). تشبث کردن . (فرهنگ فارسی معین ). اعتصام . (از اقرب الموارد). گویند: امسک بالشی ٔ؛ اذا تمسک به . || باز...
-
کرم
لغتنامه دهخدا
کرم . [ ک َ رَ ] (ع اِمص ) جوانمردی . مردمی . عزیزی . ضد لؤم . (ناظم الاطباء). جوانمردی و همت باشد. (برهان ). مروت وسخاوت و عزیزی و بزرگواری . (غیاث اللغات ). همت و مروت و سخاوت . ضد لاَّمت . (از ناظم الاطباء) : میر اجل مظفر عادل قطب کرم و نتیجه ٔ ح...
-
لیلی
لغتنامه دهخدا
لیلی . [ ل َ لا ] (اِخ ) بنت زهیربن یزید النهدیة. کان یهواها ابن عم لها یقال له مرةبن عبداﷲبن هلیل اشتد به شغفه بها فخطبها فابوا ان یزوجوه و کان لایخطبها غیره الا هجاه ثم تزوجها المنجاب بن عبداﷲبن مسروق بن سلمةبن سعد فخرج الی البعث براذان و هی اذ ذاک...
-
حکم
لغتنامه دهخدا
حکم . [ ح َ ک َ ] (اِخ ) ابن هشام . سوم پادشاه از ملوک اموی اندلس و نوه ٔ عبدالرحمن بن معاویةبن هشام بن عبدالملک بن مروان ، مؤسس سلسله ٔ نامبرده است . وی در تاریخ 180 هَ . ق . پس از مرگ پدر بتخت سلطنت نشست و در ابتدای امر با عموهای خود سلیمان و عبدا...
-
اشتقاق کبیر
لغتنامه دهخدا
اشتقاق کبیر. [ اِ ت ِ ق ِ ک َ ](ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) اشتقاق کبیر آن است که دو کلمه در حروف با هم متحد باشند ولی در ترتیب موافق نباشند، مانند «جبذ» از «جذب ». (از کشف الظنون ). و جرجانی آرد: اشتقاق کبیر آن است که بین دو لفظ فقط در لفظ و معنی تناسب ب...
-
بخل
لغتنامه دهخدا
بخل . [ ب ُ ] (ع مص ) زفتی کردن . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). منع کردن و امساک کردن . (از اقرب الموارد). بخیلی کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (المصادر زوزنی ) (ترجمان القرآن جرجانی ترتیب عادل بن علی ). بُخُل . بَخَل . (ناظم الاطباء). بَخل . بَخ...