امساک . [ اِ ] (ع مص ) چنگ درزدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (تاج المصادر بیهقی ) (مؤید الفضلاء). چنگ در چیزی زدن . (مصادر زوزنی ). تشبث کردن . (فرهنگ فارسی معین ). اعتصام . (از اقرب الموارد). گویند: امسک بالشی ٔ؛ اذا تمسک به . || بازایستادن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). وا ایستادن . (آنندراج ) (تاج المصادر بیهقی ). درایستادن . (مؤید الفضلاء). || بند کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || خاموش شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || خودداری کردن از خوردن غذا. (فرهنگ فارسی معین ). || بازداشتن . (آنندراج ) (ترجمان ترتیب عادل ) (فرهنگ فارسی معین ). || نگاه داشتن . (تاج المصادر بیهقی ) (ترجمان ترتیب عادل ) (از مؤید الفضلاء) (آنندراج ) (مصادر زوزنی ). || ببستن . (یادداشت مؤلف ). بند آوردن . (یادداشت مؤلف ). || (اِمص ) زفتی و خست و لاَّمت و بخل و کمی و تنگی و قصور. (ناظم الاطباء). بخل . خست . زفتی . (فرهنگ فارسی معین ) : اگر مواضع حقوق به امساک نامرعی دارد بمنزلت درویشی باشد... (کلیله و دمنه ). || خودداری . (فرهنگ فارسی معین ). بازایستادگی و دارش . (ناظم الاطباء). || کم خواری . (فرهنگ فارسی معین ).
- امساک درغذا ؛ کم خوردن . (فرهنگ فارسی معین ).
- امثال :
امساک از کدخدایی مدان . (... و عدالت میان هر دو صفت نگاهدار). (مرزبان نامه ) (از امثال و حکم مؤلف ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.