کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غزیان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
غزیان
لغتنامه دهخدا
غزیان . [ غ ُزْ ] (اِخ ) ج ِ غزی (منسوب به غز) همان غزان جمع غز است . غوزیان . رجوع به غز و غزان شود : و از آنجا بر زمین غزیان گذرد تا باز به آبسکون رسد. (التفهیم لاوائل صناعة التنجیم ص 170). و راه اجتیاز او [بغراخان ] بر منازل حشم غز بود و غزیان چند...
-
واژههای همآوا
-
غضیان
لغتنامه دهخدا
غضیان . [ غ َض ْ ] (اِخ ) موضعی است . (منتهی الارب ). یاقوت در معجم البلدان گوید: جایی بین حجاز و شام است ، ابن اعرابی سراید:تعشبت من اول التعشب بین رماح القین و ابنی تغلب من یلحهم عند القری لم یکذب فصبحت والشمس لم تقضب عینا" بغضیان سحوح العنبب .و به...
-
قذیان
لغتنامه دهخدا
قذیان . [ ق َ ذَ ] (ع مص ) بیرون انداختن چشم خاشاک و خم را. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). رجوع به قَذْی ْ شود.
-
جستوجو در متن
-
اجتیاز
لغتنامه دهخدا
اجتیاز. [ اِ ] (ع مص ) گذشتن از جائی و رفتن . بگذشتن . (تاج المصادر) (زوزنی ). بریدن مسافت را : راه اجتیاز او بر منازل غز بود و غزیان چند مرحله بر عقب او میرفتند. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ).خالدین شد نعمت و منعم علیه محیی موتی است فاجتازوا الیه .مولوی .