اجتیاز. [ اِ ] (ع مص ) گذشتن از جائی و رفتن . بگذشتن . (تاج المصادر) (زوزنی ). بریدن مسافت را : راه اجتیاز او بر منازل غز بود و غزیان چند مرحله بر عقب او میرفتند. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ).
خالدین شد نعمت و منعم علیه
محیی موتی است فاجتازوا الیه .
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.