کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
طرفاء پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
طرفاء
لغتنامه دهخدا
طرفاء. [ طَ ] (اِخ ) نخلی است مر بنی عامربن حنیفه را در یمامه . (معجم البلدان ج 6 ص 44).
-
طرفاء
لغتنامه دهخدا
طرفاء. [ طَ ](ع اِ) گز و آن بر چهار صفت است ، یکی از آن اَثل است . طرفاة، یکی آن . (منتهی الارب ). درخت گز که به هندی جهاو گویند. (آنندراج ) (غیاث اللغات ). درخت گز و چوب گز را گویند. (برهان ). گز بوستانی و ثمره ٔ آن گزمازج است . (شیخ الرئیس در مفردا...
-
جستوجو در متن
-
طرفاة
لغتنامه دهخدا
طرفاة. [ طَ ] (ع اِ) یکی طرفاء. رجوع به طرفاء شود.
-
أَثْلٍ
فرهنگ واژگان قرآن
نام گياهي بي ميوه(طرفاء)
-
چهاؤکاپهل
لغتنامه دهخدا
چهاؤکاپهل . [ ] (اِ) به هندی کزمازج را گویند. (یادداشت مؤلف ). رجوع به گزمازگ و طرفاء شود.
-
گزم
لغتنامه دهخدا
گزم . [ گ َ ] (اِ) درخت گز را گویند و به عربی طرفاء خوانند. (برهان ) (آنندراج ). به هندی جهاو گویند. (غیاث ). رجوع به گز و طرفا شود.
-
طرفة
لغتنامه دهخدا
طرفة. [ طَ رَ ف َ ] (ع اِ) یک درخت گز، واحد طرفاء است . و بها لقب طرفةبن العبد. (منتهی الارب ).
-
گزمازج
لغتنامه دهخدا
گزمازج . [ گ َزْ زَ ] (اِ مرکب ) نوعی ازطرفاء. شیخ الرئیس در مفردات قانون گوید: هو ثمرةالطرفا. رجوع به گزم و گزمازو و گزمازک و طرفاء شود.
-
گزمازو
لغتنامه دهخدا
گزمازو. [ گ َ ](اِ مرکب ) گزمازک است که میوه ٔ درخت گز باشد. (برهان ). طرفا. (تفلیسی ). ثمرةالطرفا. گزمازک . (الفاظ الادویه ). رجوع به گزمازک و گزمازج و گزم و طرفاء شود.
-
کزانگبین
لغتنامه دهخدا
کزانگبین . [ ک َ اَ گ َ ] (اِ مرکب ) گزانگبین . شهد و عسل و انگبین . (ناظم الاطباء). من طرفاء. (یادداشت مؤلف ). رجوع به گزانگبین شود.
-
گزانگبین
لغتنامه دهخدا
گزانگبین . [ گ َ اَ گ ُ / گ َ ] (اِ مرکب ) من ّ. (آنندراج ) (زمخشری ). طلی باشد که بر برگ طرفاء نشیند و آن شبیه به شیرخشت است بدون اینکه مایل به زردی باشد. (بحر الجواهر). نمی است مانند ترنجبین که بر ورق طرفاء می افتد. (الفاظ الادویه ). شبنمی است که ب...
-
شجراء
لغتنامه دهخدا
شجراء. [ ش َ ] (ع ص ، اِ) درخت و هرچه ساق دارد از نبات ، و ارض شجراء، زمین درختناک . واحد و جمع در وی یکسان است و گفته شده که جمع است و یکی آن شجرة است بر قیاس : قصبة و قصباء و طرفة و طرفاء. (منتهی الارب ). سیبویه گوید که شجراء واحد و جمع است . و آن ...
-
قصباء
لغتنامه دهخدا
قصباء. [ ق َ ] (ع ص ، اِ) جماعة قصب . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ): اجمة قصباء؛ کثیرةالقصب . (اقرب الموارد). || روئیدنگاه نی . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || کلک .(منتهی الارب ). سیبویه گوید: قصباء واحد و جمع است همچون حلفاء و طرفاء. (منتهی الارب...
-
شوره گز
لغتنامه دهخدا
شوره گز. [ رَ / رِ گ َ ] (اِ مرکب ) شوره گژ. (یادداشت مؤلف ). نوعی از درخت گز باشد. (برهان )(فرهنگ فارسی معین ). قسمی از گز. (ناظم الاطباء). نوعی از درخت گز است و آن را به تازی اثل گویند. (فرهنگ جهانگیری ). درخت گز که در زمین شوره روید. (رشیدی )(غیا...