شوره گز. [ رَ / رِ گ َ ] (اِ مرکب ) شوره گژ. (یادداشت مؤلف ). نوعی از درخت گز باشد. (برهان )(فرهنگ فارسی معین ). قسمی از گز. (ناظم الاطباء). نوعی از درخت گز است و آن را به تازی اثل گویند. (فرهنگ جهانگیری ). درخت گز که در زمین شوره روید. (رشیدی )(غیاث اللغات ) (آنندراج ). اثل . (زمخشری ). ثمر آن گزمازک و حبةالاثل است . قسمی از گز و طرفاء. (یادداشت مؤلف ). نوعی از درخت گز. (غیاث ) : ناگاهانه آن بند خراب شد و آن بستان و آن قوم هلاک شدند و بدل هر درختی شوره گزی پدید آمد. (قصص الانبیاء ص 178).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.