کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شارستان رویین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شارستان رویین
لغتنامه دهخدا
شارستان رویین . [ رَ ن ِ ] (اِخ ) نام شهری افسانه ای آن را مدینة الصفر خوانند. صاحب مجمل التواریخ درباره ٔ این شهر موهوم آرد: «جماعتی گویند اسکندر کرده است اما در سیر آن است که سلیمان علیه السلام کرده است ، و در روزگار عبدالملک مروان ، ظاهر گشت و سبب...
-
شارستان رویین
لغتنامه دهخدا
شارستان رویین . [ رَ ن ِ ] (اِخ ) یکی از نامهای شهر بخارا بنا بقول مؤلف تاریخ بخارا مدینة الصفریه یا شارستان رویین بوده است . رجوع به تاریخ بخارا، ص 26 و احوال و اشعار رودکی ج 1 ص 75 و 248 شود.
-
شارستان رویین
لغتنامه دهخدا
شارستان رویین . [ رَن ِ ] (اِخ ) بیکند. بیکند را در قدیم شارستان رویین میخواندند از استواری بسیار. (احوال و اشعار رودکی ج 1 ص 248). رجوع به بیکند و تاریخ بخارا ص 22 شود.
-
واژههای مشابه
-
شارستان چهارچمن
لغتنامه دهخدا
شارستان چهارچمن . [ رَ ن ِ چ َ / چ ِ چ َ م َ ] (اِخ ) نام کتابی از تصنیفات بهرام بن فرهادبن اسفندیار پارسی معروف به فرزانه بهرام که گویا در حدود 1034 هَ. ق . میزیست . کهن ترین کتابی است که از دساتیر نام می برد. ظاهراً نویسنده در این کتاب خواسته است م...
-
شارستان زرین
لغتنامه دهخدا
شارستان زرین .[ رَ ن ِ زَرْ ری ] (اِخ ) نام شهری افسانه ای که تاویل پسر قابیل در ولایت زنگستان بنا کرد. دیوار آن از آهن ، دوازده فرسنگ اندر دوازده فرسنگ و بالای دیوار هشتاد گز و ده گز سطبری ... ابلیس ایشان را رهنمونی کردبر معادن جواهر از زمرد و یاقوت...
-
جستوجو در متن
-
شهر بازارگانان
لغتنامه دهخدا
شهر بازارگانان . [ ش َ رِ با ] (اِخ ) مدینة التجار. یکی از نامهای شهر بخارا که به آن بنمجک و بومسک و مدینة الصفریه یا شارستان رویین نیز میگفتند. و در ص 258 شرح حال رودکی آمده است که این شهر از نزدیکترین شهرهای بخارا به جیحون بود. (شرح حال رودکی ص 75،...
-
بخارا
لغتنامه دهخدا
بخارا. [ب ُ ] (اِخ ) شهری است مشهور از ماوراءالنهر و مشتق از بخار است بمعنی بسیارعلم . که چون در آن شهر علماء و فضلاء بسیار بوده اند بنا برآن بدین نام موسوم شده است . (برهان قاطع). نام شهری از توران مشتق از بخار که بمعنی علم است چون در آن شهر علماء و...
-
روزی
لغتنامه دهخدا
روزی . (ص نسبی ، اِ مرکب ) از: روز+ی (نسبت )، پهلوی رچیک ، ارمنی رچیک ، دزفولی روزیک . (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). خوراک روزانه . (فرهنگ فارسی معین ). خوراک هرروزه . (شرفنامه ٔ منیری ) (ناظم الاطباء) (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). آنچه روز بروز بکسی...