شارستان زرین .[ رَ ن ِ زَرْ ری ] (اِخ ) نام شهری افسانه ای که تاویل پسر قابیل در ولایت زنگستان بنا کرد. دیوار آن از آهن ، دوازده فرسنگ اندر دوازده فرسنگ و بالای دیوار هشتاد گز و ده گز سطبری ... ابلیس ایشان را رهنمونی کردبر معادن جواهر از زمرد و یاقوت و مروارید و لعل و فیروزه تا آن شهرستان زرین را جمله به جواهر مرصع کردند و در آن جایگاه کوشکها و خانه ها ساختند جمله از زر و جواهر و چندانی جواهر بر دیوار شهرستان زرین بکار بردند که چشم از دیدار و شعاع آن خیره می شد و ابلیس ایشان را گمراه بکرد تا همه بت پرست شدند و ایزدتعالی هم از میان ایشان بدیشان پیغامبران فرستاد و ایشان آن پیغامبران را همه هلاک می کردند تا خدای تعالی بر ایشان خشم گرفت و در شب از آسمان آتشی بفرستاد چنانکه همه را بسوخت و هیچ خلق از ایشان نماند. و مدت هزار سال آن شهرستان و باغها و نزهتگاهها معطل مانده بود تا بعد هزار سال فتوحی پادشاه مصر پس از گذشتن از هفت خوان به شهرستان زرین رسید و به حیلت در آن باز کردند و در آن جایگاه آرام گرفتند... بعد از آن چون هفت سال برآمد روزی گردی برآمد و لشکری دیدند با ملکی نام او غلویل و از شهرستان جابلقا همی آمد به طلب شهرستان زرین و سرانجام شاه جابلقا کشته و لشکرش هزیمت شد و شش بار هزار هزار مرد بافتوحی جمع شدند، وفتوحی بفرمود تا زمین ها را غله بکشتند و با سرعمارت شدند تا روزی فتوحی بشکار رفته بود... به کنار آب سنگی دید همچون دکانی پنج فرسنگ در پنج فرسنگ ، ملک راآن موضع خوش آمد، گفت ما را برین سرسنگ شهری باید کرد که زر و جواهر در میان مردمان بکار آید. ما را بهتر آید که این شهرستان زرین بکَنیم و این جایگاه شهری کنیم . (از مجمل التواریخ و القصص صص 498 - 500).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.