کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تصوب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تصوب
معنی
(تَ صَ وُّ) [ ع . ] (مص ل .)فرو شدن ، فرود آمدن .
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
تصوب
فرهنگ فارسی معین
(تَ صَ وُّ) [ ع . ] (مص ل .)فرو شدن ، فرود آمدن .
-
تصوب
لغتنامه دهخدا
تصوب . [ ت َ ص َوْ وُ ] (ع مص ) به نشیب فروشدن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). فرودآمدن از بالا به نشیب . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). فروشدن ، ضد برآمدن . (از اقرب الموارد). || فرودآوردن باران . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). فرودآمدن ...
-
واژههای همآوا
-
تثوب
لغتنامه دهخدا
تثوب . [ ت َ ث َوْ وُ ] (ع مص ) نوافل خواندن بعداز فریضه . (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || کسب ثواب کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
متصوب
لغتنامه دهخدا
متصوب . [ م ُ ت َ ص َوْ وِ ] (ع ص )باران فرود آینده . (آنندراج ). باران گران ساقط شده .(ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ). || زمین بلند نشیب دار. (ناظم الاطباء). و رجوع به تصوب شود.
-
تسفل
لغتنامه دهخدا
تسفل . [ ت َ س َف ْ ف ُ ] (ع مص ) به زیر فرو شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). فرو شدن و پست گردیدن و به نشیب آمدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). تصوب . (متن اللغة) (اقرب الموارد). تنزل . (المنجد). به نشیب آمدن . (از متن اللغة).
-
هالک
لغتنامه دهخدا
هالک . [ ل ِ ] (ع ص ) مرده و هلاک شده . (ناظم الاطباء). مرده و نیست شونده . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). ج ، هلاّ ک ، هُلَّک ، هَلکی ̍، هَوالِک که شاذ است .- امثال : فلان هالک فی الهوالک . (اقرب الموارد).|| مفازة هالک ، مهلکة؛ من تعرض لها هلک . |...
-
قنوع
لغتنامه دهخدا
قنوع . [ ق ُ ] (ع مص ) مایل گردیدن شتر بسوی خوابگاه و پیش اهل خود آمدن . || از چراگاه ترش گیاه بسوی شیرین گیاه آمدن . || به بلندی برآمدن . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || بلند شدن پستان گوسفند و نبودن تصوب در آن . (منتهی الارب ). || سؤال و تذلل...
-
اقناع
لغتنامه دهخدا
اقناع . [ اِ ] (ع مص ) سر و چشم برابر چیزی داشتن . (ترجمان القرآن ). برداشتن سر را و بجانبی التفات نکردن و نگاه را مقابل داشتن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). || بزمین هموار میان دو پشته شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). || ...
-
خیالی
لغتنامه دهخدا
خیالی . [ خ َ / خیا ] (ص نسبی ) وهمی . تصوری . || ناپایدار. (ناظم الاطباء). || آنکه اسیر خیالات واهی خویش است . آنکه در عقب خیالهای باطل خود است . || در نزد ارباب بیان و بلاغت عبارت است از صورتی است که در خیال مرتسم میشود و از طریق حواس حاصل میشود و ...
-
ابوهلال
لغتنامه دهخدا
ابوهلال . [ اَ هَِ ] (اِخ ) عسکری . حسن بن عبداﷲبن سهل بن سعیدبن یحیی بن مهران ابوهلال اللغوی العسکری . یاقوت در معجم الأدباء آرد که ابوطاهر سلفی گفت ابواحمد (؟) را تلمیذی بود که نام او و نام پدرش موافق اسم او و پدر او و نیز عسکری بود و غالباً این ا...