کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بیماری و رنج و ملال پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
بیماری کم خونی
واژهنامه آزاد
آنمی
-
بیماری که در بیمارستان میخوابد
دیکشنری فارسی به عربی
مريض مقيم
-
ضعف حافظه بعلت ضعف یا بیماری مغزی
دیکشنری فارسی به عربی
نسيان
-
جستوجو در متن
-
رنج و مرارت و ملال
فرهنگ گنجواژه
سختی و ناراحتی.
-
ملال
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] malāl ۱. به ستوه آمدن.۲. بیزاری.۳. دلتنگی و افسردگی.۲. رنج و اندوه.
-
ملال آور
لغتنامه دهخدا
ملال آور. [ م َ وَ ] (نف مرکب ) به ستوه آورنده . آنچه ملال و دلتنگی آورد. آنچه موجب ضجرت و آزردگی خاطر گردد. ملال انگیز.
-
ملال انگیز
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی. فارسی] malāl[']angiz آنچه سبب ملال و دلتنگی شود.
-
خوشی و ملال
فرهنگ گنجواژه
خوبی و بدی.
-
ممل
لغتنامه دهخدا
ممل . [ م ُ م ِل ل ] (ع ص ) ملول کننده . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). رنج آور و بستوه آورنده . (ناظم الاطباء). ملال آور. (یادداشت مرحوم دهخدا).- اطناب ممل ؛ تطویل کلام چنانکه ملال آورد. مقابل ایجاز مخل . ایجاز مخل و اطناب ممل از بلاغت نیست . (یادداشت ...
-
غٌصه و ملال
فرهنگ گنجواژه
غم.
-
خطا و ملال
فرهنگ گنجواژه
ناراحتی
-
مهر و ملال
فرهنگ گنجواژه
متضاد.
-
ملالة
لغتنامه دهخدا
ملالة. [ م َ ل َ ] (ع مص ) سیر برآمدن . (تاج المصادربیهقی ). ملال . ملالت . رجوع به ملال و ملالت شود.
-
ملال
لغتنامه دهخدا
ملال . [ م ُ ] (ع اِ) خوی و عرق تب . || چوب قبضه ٔ شمشیر. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || چوب پشت کمان . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). پشت کمان . (از اقرب الموارد). || دسته ٔ کمان . (ناظم الاطباء). || گرمی پنهان در استخوان . || د...
-
ملال
لغتنامه دهخدا
ملال . [ م َ ] (ع مص ، اِمص ) به ستوه آمدن . مَلَل .ملالة. (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). به ستوه آمدن و دلتنگ و بیزار شدن . (از اقرب الموارد). سیر برآمدن . (المصادر زوزنی ). || بی قرار و آرام ساختن . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). فتوری ...