ملال . [ م ُ ] (ع اِ) خوی و عرق تب . || چوب قبضه ٔ شمشیر. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || چوب پشت کمان . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). پشت کمان . (از اقرب الموارد). || دسته ٔ کمان . (ناظم الاطباء). || گرمی پنهان در استخوان . || درد پشت . || بی آرامی از بیماری یا از اندوه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.