کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ایضاع پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ایضاع
لغتنامه دهخدا
ایضاع . (ع مص ) (از «وض ع ») گیاه ترش چریدن شتر بکرانه ٔ آب و پیوسته بودن بر آن . || تیز رفتن شتر. تیز راندن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). شتابیدن . (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ، ص 24). بشتابانیدن و بشتافتن . (تاج المصادر بیهقی ...
-
ایضاع
واژهنامه آزاد
شتافتن، شتاب کردن. || زیان کردن.
-
واژههای همآوا
-
ایذاء
واژگان مترادف و متضاد
آزار، اذیت، تعذیب، شکنجه
-
ایذاء
فرهنگ فارسی معین
[ ع . ] (مص م .) آزار رسانیدن ، اذیت کردن .
-
ایذاء
لغتنامه دهخدا
ایذاء. (ع مص ) کسی را بیازردن . (زوزنی ). آزردن ورنجانیدن . (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ). رنجانیدن . (منتهی الارب ). اذیت و آزار کردن : در ایذاء مردمان ... پرهیز واجب دیدم . (کلیله و دمنه ).
-
ایزاء
لغتنامه دهخدا
ایزاء. (ع مص ) (از «وزی ») گل اندودن گرداگرد دیوار خانه را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). گل اندود کردن گرداگرد خانه . (ناظم الاطباء). || تکیه کردن بر پشت خود. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). || (از «ازی ») افز...
-
ایزاع
لغتنامه دهخدا
ایزاع . (ع مص ) (از «وزع ») در دل افکندن . (ترجمان القرآن ). الهام دادن . || برآغالانیدن بچیزی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || پراکندن . || پاره پاره بول انداختن ناقه . (منتهی الارب ) (آنندراج ). و رجوع به ایزاغ شود. || تقسیم کر...
-
جستوجو در متن
-
شتابانیدن
لغتنامه دهخدا
شتابانیدن . [ ش ِ دَ ] (مص ) شتاباندن . به شتاب داشتن . تحریض کردن . به شتاب وادار کردن . عجله داشتن . استعجال . (یادداشت مؤلف ). شتاب کردن فرمودن . (ناظم الاطباء). اِئتِزار. اِجهاض . (منتهی الارب ). اِحفاد؛ بشتابانیدن . اِرعاف . (تاج المصادر بیهقی ...