ایضاع . (ع مص ) (از «وض ع ») گیاه ترش چریدن شتر بکرانه ٔ آب و پیوسته بودن بر آن . || تیز رفتن شتر. تیز راندن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). شتابیدن . (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ، ص 24). بشتابانیدن و بشتافتن . (تاج المصادر بیهقی ). || زیان زده گردیدن مردم در تجارت . (منتهی الارب ) (آنندراج ). زیان کردن . (تاج المصادر بیهقی ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.