کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اوک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اوک
لغتنامه دهخدا
اوک . (اِخ ) نام قلعه ایست میان فراه و سیستان . (برهان )(هفت قلزم ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (انجمن آرا).
-
واژههای همآوا
-
عوک
لغتنامه دهخدا
عوک . [ ع َ ] (ع اِ) چیز. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد): اول عوک و بَوک ؛ اول شی ٔ و چیز. (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب ). || حرکت . گویند: ما به عوک ؛ یعنی در او حرکتی نیست . (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از نا...
-
عوک
لغتنامه دهخدا
عوک . [ ع َ] (ع مص ) مایل گردیدن بر کس و بازگردیدن و حمله کردن . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). مایل شدن و حمله کردن بر کسی . || روی آوردن وپیش آمدن . (از اقرب الموارد). پیش آمدن . (منتهی الارب ). || به خانه برگشتن زن و خوردن آنچه در...
-
جستوجو در متن
-
وک
لغتنامه دهخدا
وک . [ -وک ] (پسوند) که در تلفظ اوک شود، چون در آخر اسمی درآید افاده ٔ مبالغه کند، چون رموک ، نروک . (یادداشت مرحوم دهخدا).
-
اواک
لغتنامه دهخدا
اواک . [ اَ ] (حرف ) در پهلوی به معنی باست و آن با اَوِک فرانسه از یک ریشه است . (یادداشت مرحوم دهخدا).
-
پلواوک
لغتنامه دهخدا
پلواوک . [ پْلو / پ ِ اوک ْ ] (اِخ ) مرکز بخشی از ایالت کت دو نُر در شهرستان سن بریوک دارای 3685 تن سکنه و راه آهن .
-
اسنابروک
لغتنامه دهخدا
اسنابروک . [ اُ ] (اِخ ) شهری به پروس در 130 هزارگزی مغرب هانُور، در شمال مونستِر، دارای 90000 سکنه ، استخراج فلزات . اِوِک نشین . قسمتی از سکنه کاتولیک و بخشی دیگر پرتستان میباشند. اراضی آن چندان حاصلخیز نیست .
-
بالام
لغتنامه دهخدا
بالام . (اِ) حوت . نوعی ماهی است . کلمه ٔ بالنا بصورت بالام و بال و وال و فال و اوال و افال و شال و والی و اول و اوک و واک و اکیال معرب شده است . (از نشوء اللغة ص 82). و رجوع به بال و وال شود.
-
پرنزلو
لغتنامه دهخدا
پرنزلو. [ پْرِ / پ ِ ] (اِخ ) شهری به آلمان در ایالت پروس به شمال دریاچه ٔ اوک کِر، دارای 19700 تن سکنه .و در آن کارخانه های تصفیه ٔ شکر و اذابه ٔ آهن است .
-
پالیوم
لغتنامه دهخدا
پالیوم . [ پال لیو ] (لاتینی ، اِ) ردای فراخ یونانیان قدیم که رومیان نیز از آغاز جمهوری معمول داشتند. || نواری از پارچه ٔ پشمی سپید دارای صلیب سیاه که پاپ بر روی لباسهای رسمی خود میافکند وبه همه ٔ آرشوک ها و بعض اِوِک های مقرّب نیز می دهد.
-
چالیق
لغتنامه دهخدا
چالیق . (اِخ ) نام شخصی از اهالی ترکیه که در زمان سلطان مصطفی خان ثانی حاکم یگیچری بود و با آن پادشاه در واقعه ٔ ناگوار «اوک ایاق » همکاری نمود و در زمان سلطان احمدخان ثالث جرأت یافت و از وی تقاضای شغل صدارت کرد لیکن بفاصله ٔ یک ماه کیفر جسارت خود د...
-
سکولارییسم
واژهنامه آزاد
سکولاریسم (به انگلیسی: Secularism) به صورت کلی به مفهوم ممانعت از دخالت دین در تمامی امور عمومی جامعه است. این تفکر به صورت کلی ریشه در عصر روشنگری در اروپا دارد. ارزشهایی مانند جدایی دین از سیاست، جدایی کلیسا و حکومت در آمریکا، و لائیسیته در فرانسه...
-
توکیة
لغتنامه دهخدا
توکیة. [ ت َ ی َ ] (ع مص ) پر کردن مشک را. و فی الحدیث کان الزبیر یوکی بین الصفا و المروة؛ ای یملأ ما بینهما سعیاً کما یوکی السقاء بعد المل . و یروی بالتخفیف و معناه أنه کان یسکت و لایتکلم کاءَنه یوکی فمه و منه قول اعرابی لرجل سمعه یتکلم اوک حلقک ؛...