کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
انتقاص پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
انتقاص
/'enteqās/
معنی
۱. کم شدن؛ کمی.
۲. کم کردن.
۳. از حق کسی کاستن.
۴. از کسی عیبجویی کردن.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
انتقاص
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] 'enteqās ۱. کم شدن؛ کمی.۲. کم کردن.۳. از حق کسی کاستن.۴. از کسی عیبجویی کردن.
-
انتقاص
فرهنگ فارسی معین
(اِ تِ) [ ع . ] 1 - (مص م .) کم کردن . کم شمردن . 2 - (مص ل .) کم شدن ، ناقص شدن . 3 - (اِمص .) کمی ، نقصان .
-
انتقاص
لغتنامه دهخدا
انتقاص . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) کم کردن . (منتهی الارب )(ناظم الاطباء) (آنندراج ) (تاج المصادر بیهقی ) (مصادر زوزنی ) (از اقرب الموارد). || کم شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (مصادر زوزنی ) (از اقرب الموارد). || گویند نقصه فانتقص .(از اقرب...
-
واژههای همآوا
-
انتقاث
لغتنامه دهخدا
انتقاث . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) شتافتن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (تاج المصادر بیهقی ) (مصادر زوزنی ). اسراع . (از اقرب الموارد). || کندن چیزی را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). کندن چیزی را برای بیرون آوردن چیز مدفون در آن . (...
-
انتقاس
لغتنامه دهخدا
انتقاس . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) کوبیدن ناقوس . (از اقرب الموارد) (از المنجد).
-
جستوجو در متن
-
رزیئة
لغتنامه دهخدا
رزیئة. [ رَ ءَ ] (ع اِ) رَزیّة. مصیبت . (ناظم الاطباء) (صراح اللغة) (از اقرب الموارد). و رجوع به رزیت و رزایا شود. || عیب . (ناظم الاطباء). اصابة به انتقاص ، و به ادغام رَزیّة نیز گفته شود. ج ، رَزایا. (از اقرب الموارد). کمی . (از صراح اللغة). || آسی...
-
منتقص
لغتنامه دهخدا
منتقص . [ م ُ ت َ ق ِ ] (ع ص ) کم شونده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). کم شده و ناقص و ناتمام . (ناظم الاطباء). || کم کننده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به انتقاص شود.
-
تکاثف گرفتن
لغتنامه دهخدا
تکاثف گرفتن . [ ت َ ث ُ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) التصاق . انتقاص حجم جسم .تراکم و برهم فشردگی ذرات یک جسم بر یکدیگر. خلاف انبساط و تخلخل . برهم انباشته شدن بخاطر آرام گرفتن :تکاثف گرفت آب از آهستگی زمین سازور گشت از آن بستگی .نظامی .
-
دبول
لغتنامه دهخدا
دبول . [ دُ ] (ع مص ) دبل . (منتهی الارب ). نیرو دادن زمین را به سرگین و مانند آن . || پیراستن هر چیز. || رسیدن حوادث و سختی : دبلته الدبول ؛ رسید او را حوادث و سختی . || بمعنی ثکلته الثکلی است ، یعنی گم کناد او را مادر او. (منتهی الارب ). || هو انتق...
-
تکاثف
لغتنامه دهخدا
تکاثف . [ ت َ ث ُ ] (ع مص ) کثیف شدن . ضد لطیف شدن . (زوزنی ). برهم نشستن و سطبر شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). سطبر و غلیظ شدن و برهم نشستن . (آنندراج ) (از غیاث اللغات ). هنگفتی و ستبری و غلظت . (ناظم الاطباء). درهمی . انبوه...
-
استفراغ
لغتنامه دهخدا
استفراغ . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) آغاز کردن کاری و سخنی را. || کشتن بچه ٔ نخستین شتر و گوسپند را. || توانائی خود در کاری بذل کردن . (منتهی الارب ). همه ٔ توانائی خویشتن کار بستن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). || فراغت خواستن . (غیاث ). || (اصطلاح طب ) خ...
-
کم شدن
لغتنامه دهخدا
کم شدن . [ ک َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) از تعداد چیزی کاسته شدن . کاستن . (فرهنگ فارسی معین ). نقصان . (ترجمان القرآن ). انتقاص . (زوزنی ) (منتهی الارب ). قلیل گشتن . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : به جای خشتچه گرشصت نافه بردوزی هم ایچ کم نشود بوی گنده از ...
-
استعلاء
لغتنامه دهخدا
استعلاء. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) بلند گردیدن روز. (منتهی الارب ). || بلند شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (غیاث ). بلندی . بزرگوار شدن . (غیاث ). علو. (زوزنی ). تعالی . ارتفاع : و علی للاستعلاء ابوعلی با گوشه ای نشست تا رایات ناصرالدین ... رسید روی بخدمت نهاد ...