انتقاص . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) کم کردن . (منتهی الارب )(ناظم الاطباء) (آنندراج ) (تاج المصادر بیهقی ) (مصادر زوزنی ) (از اقرب الموارد). || کم شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (مصادر زوزنی ) (از اقرب الموارد). || گویند نقصه فانتقص .(از اقرب الموارد). بشکاف انگشتان آب چکانیدن بر نره . انتفاص . || عیب کردن مردم را. (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (آنندراج ). عیب کردن کسی را. || حق کسی را کم کردن . (از اقرب الموارد). || (اِمص ) کمی و نقصان . (ناظم الاطباء).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.