کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
افزون گردیدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
کم و افزون
فرهنگ گنجواژه
کم و بیش.
-
جستوجو در متن
-
زیادت گردیدن
لغتنامه دهخدا
زیادت گردیدن . [ دَ گ َ دی دَ ] (مص مرکب ) افزون شدن . بسیار شدن . (فرهنگ فارسی معین ).
-
کظو
لغتنامه دهخدا
کظو. [ ک َظْوْ ] (ع مص ) سخت گردیدن گوشت کسی و افزون شدن و آگنده گردیدن آن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). منه کظا لحمه کظواً .
-
تشفیف
لغتنامه دهخدا
تشفیف . [ ت َ ] (ع مص ) سودمند شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || افزون گردیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || سست و ضعیف گردیدن اندوه . (از اقرب الموارد).
-
انفشاغ
لغتنامه دهخدا
انفشاغ . [ اِ ف ِ ] (ع مص ) آشکار گردیدن و افزون شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
تشفیة
لغتنامه دهخدا
تشفیة. [ ت َ ی َ ] (ع مص ) سودمند گردیدن . || افزون شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
استقران
لغتنامه دهخدا
استقران . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) توانستن کاری را. || توانا گردیدن . (منتهی الارب ). || نرم شدن . (زوزنی ). افزون گردیدن خون در رگ . (منتهی الارب ). نرم شدن و بسیار شدن خون در رگ . (تاج المصادر بیهقی ).
-
وفارة
لغتنامه دهخدا
وفارة. [ وَ رَ ] (ع مص ) وَفْر. وفور. فِرَة. بسیار گردیدن و افزون گشتن و تمام شدن . (اقرب الموارد)(منتهی الارب ) (آنندراج ). رجوع به وفر و وفور شود.
-
زکاء
لغتنامه دهخدا
زکاء. [ زَ ] (ع مص ) (از «زک ی ») گوالیدن و افزون شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || تشنه گردیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
غمود
لغتنامه دهخدا
غمود. [ غ ُ ] (ع مص ) افزون گردیدن دسته های برگ عرفط چندانکه فروپوشد خار را. (منتهی الارب ) (آنندراج ). انبوهی برگهای درخت عرفط چنانکه خار را بپوشد. (از اقرب الموارد). || خشک گردیدن چاه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد).
-
اغتمام
لغتنامه دهخدا
اغتمام . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) اندوهگین شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (تاج المصادر بیهقی ). اندوه بردن . (المصادر زوزنی ). || دراز گشتن گیاه و افزون گردیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). بلند گردیدن گیاه و انبوه شدن آن . (ا...
-
کثوع
لغتنامه دهخدا
کثوع . [ ک ُ ] (ع مص ) سر گرفتن شیر و چربش بر شیر برآمدن . (آنندراج ) (از منتهی الارب ). برآمدن چربی شیر و سرشیر گرفتن . (ناظم الاطباء) . || نرم شدن شکم شتران و جز آن یا نرم شدن و روان گردیدن . (آنندراج ) (منتهی الارب ). فروهشته گردیدن شکم شتر و گفته...
-
انخاء
لغتنامه دهخدا
انخاء. [ اِ ] (ع مص ) افزون گردیدن ناز و بزرگ منشی و خودبینی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). افزون شدن نخوت . (از اقرب الموارد).یقال : انخی الرجل ؛ ای زادت نخوته . (ناظم الاطباء).
-
اغضاف
لغتنامه دهخدا
اغضاف . [ اِ ] (ع مص ) تاریک گردیدن شب و سیاه شدن آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). سخت تاریک شدن شب . (تاج المصادر بیهقی ). ظلمانی و سیاه گردیدن شب : اغضف اللیل ؛ اظلم و اسود. (از اقرب الموارد). || افزون گشتن شاخ درخت خرما و تباه گردیدن...
-
زکاء
لغتنامه دهخدا
زکاء. [ زَ ](ع مص ) (از «زک و») افزون شدن . (ترجمان القرآن ). گوالیدن و افزون شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). بالیدن کودک . (تاج المصادر بیهقی ). بالیدن و افزون شدن . (آنندراج ). || لایق شدن . (ترجمان القرآن ). نیکو و لایق آمدن...