کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
أَقِمْنَ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
أَقِمْنَ
فرهنگ واژگان قرآن
آن زنان بر پا داشتند
-
واژههای مشابه
-
اقمن
لغتنامه دهخدا
اقمن . [ اَ م َ ] (ع ن تف ) نعت تفضیلی است از قمین . سزاوارتر. احق . احری . اجدر. اولی .
-
واژههای همآوا
-
اقمن
لغتنامه دهخدا
اقمن . [ اَ م َ ] (ع ن تف ) نعت تفضیلی است از قمین . سزاوارتر. احق . احری . اجدر. اولی .
-
جستوجو در متن
-
احری
لغتنامه دهخدا
احری . [ اَ را ] (ع ن تف ) سزاوارتر. الیق . اجدر. ارآی . شایسته تر. درخورتر. بسزاتر. اولی . احق . اصلح . اقمن : تا بر وجه اولی و احری ادا کرده آید. (چهارمقاله ).
-
غریف
لغتنامه دهخدا
غریف . [ غ ِرْ ی َ] (اِخ ) کوهی است مر بنی نمیر را. (منتهی الارب ). نام کوهی است متعلق به بنی نمیر. خطفی جد جریربن عطیةبن الخطفی شاعر که نام وی حذیفه بود، گوید : کلفنی قلبی ما قد کلَّفاهواز نیات حللن غِرْیَفااقمن شهراً بعد ما تصیَّفاحتی اذا ما طرد ال...
-
احق
لغتنامه دهخدا
احق . [ اَ ح َق ق ] (ع ن تف ) سزاوارتر. اولی . صاحب حق تر. راست تر. احری . اقمن . الیق . اجدر. بسزاتر: هذا احق منزل بترک .احق ّالخیل بالرکض المعارُ.|| (ص ) اسبی که سمهای پا برجای سمهای دست گذارد دررفتن و آن عیب است . (منتهی الارب ). آنکه پای در جایگا...
-
اخلق
لغتنامه دهخدا
اخلق . [ اَ ل َ ] (ع ص ) خوش خلق . || فقیر. || هموار. ساده و همواره . املس . نسوکرده . (زوزنی ): حجر اخلق ؛ سنگ املس . || مصمت . || (ن تف ) نعت تفضیلی از خلیق . سزاوارتر. اجدر. احری . اولی . اَقمن . الیق . بسزاتر. برازنده تر. برازاتر. درخورتر. زیباتر...