کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
یوت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
یوت
لغتنامه دهخدا
یوت . (اِ) مرگامرگی ستور. (ناظم الاطباء): جالفة؛ یوت ستور. جلیفة؛ یوت که مرگ عام ستوران باشد. مجتلف ؛ یوت رسیده . (منتهی الارب ). سواف . وبای ستور. مرگامرگی حیوان . (از یادداشت مؤلف ). مرگ عام ستوران را گویند همچنانکه مرگ عام مردمان را وبا گویند. (ب...
-
واژههای مشابه
-
پاپی یوت ژاسمن
لغتنامه دهخدا
پاپی یوت ژاسمن . [ پی ، ی ُ ت ِ م َ ] (اِخ ) مجم-وعه ای از اشعار به لهجه ٔ «آژنی » (1835-1843م .).
-
جستوجو در متن
-
مجتلف
لغتنامه دهخدا
مجتلف . [ م ُ ت َ ل َ ] (ع ص ) یوت رسیده ، و یوت مرگ عام ستوران را گویند همچنانکه مرگ عام مردمان را وبا گویند. (آنندراج ). معدوم شده و نابود گشته از بینوایی در سال آفت زده . (ناظم الاطباء). یوت رسیده . (از منتهی الارب ). آن که خشکسالی موجب از بین رفت...
-
اجتلاف
لغتنامه دهخدا
اجتلاف . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) برکندن و از بیخ برآوردن . (منتهی الارب ). || یوت رسیدن بستور، یعنی وبا و مرگامرگی پدید آمدن میان آنان .
-
گاومیری
لغتنامه دهخدا
گاومیری . (حامص مرکب ، اِ مرکب ) مرض عام وبایی گاو هرچه باشد. وباء گاوان . گاومرگی . وبای گاوی . مرگامرگی گاو. یوت گاو. رجوع به گاومرگی شود.
-
جلیفة
لغتنامه دهخدا
جلیفة. [ ج َ ف َ ] (ع ص ) سال تنگی و قحط و یوت که مرگ عام ستوران باشد. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ). ج ، جلائف و جُلُف و جُلف . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ).
-
غربیل بند
لغتنامه دهخدا
غربیل بند. [ غ َ ب َ ] (نف مرکب ) آنکه غربیل سازد. غربیل گر. غربال بند. رجوع به غربال بند شود. || غربال بند. فُیوج . کولی . یوت . غرچه . غَرَچی . غربتی . چینگانه . قرشمال . توشمال . لولی . لوری . سوزمانی . کاوُل . کاوول . بکاوُل . کابلی . کاولی . رجو...
-
ابیدیمیا
لغتنامه دهخدا
ابیدیمیا. [ اِ ] (معرب ، اِ) (از یونانی اِپی ، روی . بالای . فوق . بَر + دِمُس ، قوم ) اِبیذیمیا. آبی ذیمیا. (قفطی ). وبا. مرگامرگی . سوفه . مرض ساری . مرض وافده . امراض ساریه . امراض وافد. مرگ و میر. || در حیوان ، یوت . مرگی . سوفه . سواف . آفت . ||...
-
مرگامرگی
لغتنامه دهخدا
مرگامرگی . [ م َ م َ ] (حامص مرکب ، اِ مرکب ) مرگامرگ . بیماری عام . بلای عام . موت فاشی . جارف . ذریع. طاعون . وباء. وبا. وباء. (از منتهی الارب ). یوت . ابیذمیا : استعار؛ شدت مرگامرگی . جارف ، سؤاف ، سواف ، موتان ؛ مرگامرگی ستور. (منتهی الارب ). غد...
-
لولی
لغتنامه دهخدا
لولی . (ص نسبی ، اِ) منسوب به لول که به معنی بی شرمی و بی حیائی باشد. (از غیاث ). لوری . فیج . غره چی . زط. چیگانه .زنگاری . کولی . غربالبند. غرچه . قرشمال . سوزمانی . توشمال . زنگانه . کاولی . کابلی . کاول . کاوول . بکاوول . بکاول . زرگر کرمانی . گی...
-
جاوید
لغتنامه دهخدا
جاوید. (ص ، ق ) پاینده . همیشه . دایم . (برهان ). در اوستا یَوئِیتت ابدیت بود (الی الابد) و در پهلوی یَوتان و در ارمنی یوِت یَوسیئن یَویتناکن می باشد. (از حاشیه ٔ برهان چ معین ). مدت همیشه و دائم و زمان نامتناهی در مستقبل است . (انجمن آرا). جاود. جاو...
-
ذوفضل
لغتنامه دهخدا
ذوفضل . [ ف َ ] (ع ص مرکب ) خداوند فضل . خداوند بخشایش : ولکن اﷲ ذوفضل علی العالمین . (قرآن 2 / 251). در ترجمه ٔ آن ابوالفتوح رازی آرد: ولکن خدای خداوند فضل است بر جهانیان و در تفسیر آن گوید: و خدای عز و جل خداوند فضل و کرم رحمت است بر جهانیان آنانکه...
-
جز
لغتنامه دهخدا
جز. [ ج ُ ] (حرف اضافه ) غیر. (بهارعجم ). (ازغیاث اللغات ) (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (ترجمان القرآن عادل بن علی ). این لفظ مخفف «جدا از» است چنانکه در پاژند جداژ است . (فرهنگ نظام ). در پهلوی یوت ، جدا و در یهودی ایرانی جود و در پازند جَد هم ریشه...