ابیدیمیا. [ اِ ] (معرب ، اِ) (از یونانی اِپی ، روی . بالای . فوق . بَر + دِمُس ، قوم ) اِبیذیمیا. آبی ذیمیا. (قفطی ). وبا. مرگامرگی . سوفه . مرض ساری . مرض وافده . امراض ساریه . امراض وافد. مرگ و میر. || در حیوان ، یوت . مرگی . سوفه . سواف . آفت . || میهمانی و سوری خویشاوندی یا دوستی را در بازگشت از سفری نزد مردم یونانی . || (اِخ ) نام کتابی از ابقراط. (بحرالجواهر). و گمان میکنم صاحب بحرالجواهر کتاب ابیذیمیای جالینوس را که عیسی بن یحیی بعربی نقل کرده است به ابقراط نسبت کرده . || جشنهای یونان در شهر ملطیه و دِلُس بنام افولن . || جشنهای یونان در آرگس بنام ژونن .
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.