کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
وابسته به گیاه شناسی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
وابسته شدن
لغتنامه دهخدا
وابسته شدن . [ ب َ ت َ / ت ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) متعلق گردیدن . منوط شدن .
-
جستوجو در متن
-
گیاه فش
لغتنامه دهخدا
گیاه فش . [ ف َ ] (ص مرکب ) مرکب از: گیاه + فش (ادات تشبیه ). گیاه وش . مانند گیاه . شبیه به گیاه : سرو با قامتت گیاه فشی طشت مه با تو آفتابه کشی .نظامی .
-
دودست کردن
لغتنامه دهخدا
دودست کردن . [دُ دَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) (اصطلاح گیاه شناسی ) در گیاه دو شاخ گذاشتن و باقی را بریدن . (یادداشت مؤلف ).
-
گیاچرایی
لغتنامه دهخدا
گیاچرایی . [ چ َ ] (حامص مرکب ) مخفف گیاه چرایی . عمل گیاه چر. رجوع به گیاه چرایی شود.
-
اشخیمام
لغتنامه دهخدا
اشخیمام . [ اِ ] (ع مص ) آمیخته شدن گیاه تر به گیاه خشک . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
-
شوره گیاه
لغتنامه دهخدا
شوره گیاه . [ رَ / رِ ] (اِ مرکب ) گیاه شور. گیاه و علف شور و نمکین : جَعم ؛ آرزومند گشتن شتر به شوره گیاه . طَحْماء؛ شوره گیاه . غذامة؛ نوعی از شوره گیاه . قضام ؛ نوعی از شوره گیاه . ملاح ؛ شوره گیاه . (منتهی الارب ).
-
واصیة
لغتنامه دهخدا
واصیة. [ ی َ ] (ع ص ) مؤنث واصی . گیاه درهم پیوسته . گیاه متصل به هم . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). رجوع به واص و واصی شود.
-
گیاه
لغتنامه دهخدا
گیاه . (اِ) گیا. گیاغ . (از برهان ) (انجمن آرای ناصری ). حشیش و نبات . (فرهنگ شعوری ج 2 ص 314). رستنی کوچک از علف و بوته در مقابل درخت . (فرهنگ نظام ). علف سبز و سبزه و نبات و علف خشک . (ناظم الاطباء). رُستنی . روییدنی . نامی . نامیه : سپاهی بیامد به...
-
گیاشیر
لغتنامه دهخدا
گیاشیر. (اِ مرکب ) مخفف گیاه شیره . شیره ٔ گیاه را گویند مطلقاً. (برهان قاطع) (آنندراج ). شیره ٔ گیاه . فشرده ٔ نبات و گیاه . عصاره ٔ گیاه . عصیر نبات . || هر نباتی که در وقت بریدن آن شیری از وی برآید. یتوع . یَتُع. (منتهی الارب ). مانند برگ درخت انج...
-
زوعة
لغتنامه دهخدا
زوعة. [ ع َ ] (ع اِ) پاره ای از گیاه خشک میان گیاه تر. || گوشت برهم نشسته . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || (ص ) سبک و چست از مردم و جز آن . ج ، زُوَع . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). رجوع به زُوَع شود.
-
قنعة
لغتنامه دهخدا
قنعة. [ ق َ ع َ ] (ع مص ) میل شتر بسوی خوابگاه . (منتهی الارب ). رجوع و میل شتر بچراگاه خود و میل و اقبال آن به جایگاه و اهل خود. (اقرب الموارد). || میل شتر بسوی چراگاه شیرین گیاه از شوره گیاه . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || صعود. (اقرب الموارد).
-
حشیشة
لغتنامه دهخدا
حشیشة. [ ح َ ش َ ] (ع اِمرکب ) گیاه . یک لاغ گیاه یا گیاه خشک . یکی حشیش . || اسم اصطلاحی قنب . || حشیش الاودیة. || اسم اصطلاحی حشفیفل یعنی شقاقل است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). || قنب الهندی . (ابن البیطار). کانابیس اندیکا. قلقشندی گوید: قاضی حسین داد و...
-
قنوع
لغتنامه دهخدا
قنوع . [ ق ُ ] (ع مص ) مایل گردیدن شتر بسوی خوابگاه و پیش اهل خود آمدن . || از چراگاه ترش گیاه بسوی شیرین گیاه آمدن . || به بلندی برآمدن . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || بلند شدن پستان گوسفند و نبودن تصوب در آن . (منتهی الارب ). || سؤال و تذلل...
-
تیصیص
لغتنامه دهخدا
تیصیص . [ ت َ ] (ع مص ) چشم بازکردن سگ بچه . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). لغتی است در جصص و بصص و حصص . (از اقرب الموارد). و هی لغة فی جصص لاءَن ّ بعض العرب یجعل الجیم یاء، فیقول : للشجرة شیرة و للجثجاث جثیاث . (م...