کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نَتُوْ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
نتو
لغتنامه دهخدا
نتو. [ ن َت ْوْ ] (ع مص ) نُتُوّ. (از معجم متن اللغة). رجوع به نتوّ شود.
-
نتو
لغتنامه دهخدا
نتو. [ ن ُت ُوو ] (ع مص ) آماسیدن . (از منتهی الارب ). ورم کردن .(از اقرب الموارد) (از متن اللغة). برآماسیدن . (از ناظم الاطباء). نَتْو. (معجم متن اللغة). || بلند برآمدن . (از منتهی الارب ). || از جای خود بیرون آمدن چیزی و بلند گردیدن آن . (از ناظم ا...
-
واژههای همآوا
-
نطو
لغتنامه دهخدا
نطو. [ ن َطْوْ ] (ع مص ) درازکشیدن . (از منتهی الارب ) (آنندراج ). کشیدن ریسمان را. (از اقرب الموارد) (از متن اللغة) (از المنجد). || تنیدن رشته را. (آنندراج ) (از منتهی الارب )(از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از المنجد) (از متن اللغة). فهو: ناط. ...
-
نتو
لغتنامه دهخدا
نتو. [ ن َت ْوْ ] (ع مص ) نُتُوّ. (از معجم متن اللغة). رجوع به نتوّ شود.
-
نتو
لغتنامه دهخدا
نتو. [ ن ُت ُوو ] (ع مص ) آماسیدن . (از منتهی الارب ). ورم کردن .(از اقرب الموارد) (از متن اللغة). برآماسیدن . (از ناظم الاطباء). نَتْو. (معجم متن اللغة). || بلند برآمدن . (از منتهی الارب ). || از جای خود بیرون آمدن چیزی و بلند گردیدن آن . (از ناظم ا...
-
جستوجو در متن
-
ذبابی
لغتنامه دهخدا
ذبابی . [ ذُ بی ی ] (ع اِ) برآمدگی و نُتُوّ طبقه ٔ عنکبوتیه (در چشم ) از جراحت و جز آن .
-
لئون سیزدهم
لغتنامه دهخدا
لئون سیزدهم . [ ل ِ ءُ ن ِ دَ هَُ ] (اِخ ) (ژآسیم پکسی ) پاپ مسیحی (1878 - 1903 م . مولد کارپی نتو (ایتالیا) به سال 1810 م .
-
مغندگی
لغتنامه دهخدا
مغندگی . [ م ُ غ ُ دَ / دِ ] (حامص ) نُتُوّ یعنی برآمدگی . (ملحقات برهان ، یادداشت به خط مرحوم دهخدا). برآمدگی و آماس و ورم . (ناظم الاطباء): عَجَر؛ مغندگی و بیرون آمدگی هر چیز. (منتهی الارب ). و رجوع به مغنده شود.
-
برآمدگی
لغتنامه دهخدا
برآمدگی . [ ب َ م َ دَ / دِ ] (حامص مرکب ) حالت و چگونگی برآمده . نتو. حدبه . محدب بودگی . برجستگی . || بلندی و ارتفاع در جایی یا عضوی . || آماس . رجوع به برآمدن و برآمد شود.
-
قعس
لغتنامه دهخدا
قعس . [ ق َ ع َ ] (ع مص )سینه بیرون آمدن . (منتهی الارب ). خروج صدر. (اقرب الموارد). || درآمدن پشت . (منتهی الارب ). دخول ظَهر. (اقرب الموارد). کلمه از اضداد است . (منتهی الارب ). || (اِمص ) فی القوس نتؤ باطنها فی وسطها و دخول ظاهرها. (اقرب الموارد)...
-
گوالیدن
لغتنامه دهخدا
گوالیدن . [ گ ُ دَ ] (مص ) (از: گوال + -یدن ، پسوند مصدری ) قیاس شود با بالیدن . هندی باستان ، وی + ورذ (نمو کردن ، رشد کردن ). (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). بالیدن و نمو کردن ، اعم از انسان وحیوان . (برهان ) (آنندراج ). اِرباء. اِنماء: ایفاع ؛ گوالی...
-
مورسارج
لغتنامه دهخدا
مورسارج . [ رَ ] (معرب ، اِ مرکب ) معرب مورسرک . رأس النملة. (یادداشت مؤلف ). آفتی که در چشم پدید آید: نتوی عنبیه چهار نوع است و سبب هر چهار جراحت عنبیه باشد به سبب قرحه یا سببی از اسباب بادیه . و این نتو رانام عام مورسارج است لیکن نزدیک اهل صنعت ه...
-
قحف
لغتنامه دهخدا
قحف . [ ق ِ ] (ع اِ) (عظم قحف ) واقع است در طاق و طرفین جمجمه و آن را دو سطح و چهار کنار و چهار زاویه است . سطح ظاهر بواسطه ٔ خطی منحنی که تقعیرش به طرف تحت و حد حفره ٔ صدغ است منقسم به دو جزء میشود به زیر این خط عضله ٔ صدغ متصل و به بالای آن که صاف ...