نطو. [ ن َطْوْ ] (ع مص ) درازکشیدن . (از منتهی الارب ) (آنندراج ). کشیدن ریسمان را. (از اقرب الموارد) (از متن اللغة) (از المنجد). || تنیدن رشته را. (آنندراج ) (از منتهی الارب )(از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از المنجد) (از متن اللغة). فهو: ناط. (اقرب الموارد). و هی : ناطیة، و الغزل : منطو و نطی . (از متن اللغة). || دوری . (منتهی الارب ) (آنندراج ). دور شدن منزل . (از اقرب الموارد) (از المنجد). دور شدن کسی . (از ناظم الاطباء). دور شدن زمین . نطاء. فهی : نَطیَّة و المکان : نطی . و البلد: منطی . (از متن اللغة). || خاموشی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). سکوت کردن . (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). خاموش شدن کسی . (از ناظم الاطباء). نطا عنه ، سکت . (اقرب الموارد) (از المنجد).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.