کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نمونهسازی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
نمونه سازی
لغتنامه دهخدا
نمونه سازی . [ ن ُ / ن ِ مو ن َ / ن ِ ] (حامص مرکب ) اولین نمونه ٔ یک رسم ، نقاشی یا طرحی معماری که فقط معرف تقسیمات عمده ٔ آن است . (فرهنگ فارسی معین ). ساختن یک یا چند عدد از مصنوعی به عنوان نمونه برای مشاهده و تصویب سفارش دهنده ، تا پس از موافقت ا...
-
نمونه
لغتنامه دهخدا
نمونه . [ ن ُ / ن ِ مو ن َ / ن ِ ] (اِ) نمودار. (اوبهی ) (از غیاث اللغات ). انموذج معرب آن است . (انجمن آرا). نمویه . جزء کوچک و مقدار اندک از هر چیزی که بدان می نمایانند همه ٔ آن چیز را و هر چیزی که به وسیله ٔ آن چیز دیگری را بنمایانند و آشکار سازند...
-
سازی
لغتنامه دهخدا
سازی . (حامص ) جزو دوم کلمات ، مرکب از «ساز» (نعت فاعلی مرخم ) و «ی » (حاصل مصدر) است . این کلمه اکثر به اسم ذات پیوندد و حاصل مصدر سازد بمعنی سازندگی ، بناکردن یا بعمل آوردن و استحصال و درست کردن چیزی ، و عمل و حرفه و شغل سازنده ٔ آن ، چون گری و کار...
-
نمونه شدن
لغتنامه دهخدا
نمونه شدن . [ ن ُ / ن ِ مو ن َ / ن ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) نابه کار شدن . از رواج و رونق افتادن : کتاب و کلک همه کاتبان نمونه شودچو کلک او بنگارد صحیفه های کتاب . معزی . || باژگونه شدن . باطل شدن . تباه گشتن : ز رهنمون بدی نیک ترس خاقانی که رهنمون چو ب...
-
نمونه کردن
لغتنامه دهخدا
نمونه کردن . [ ن ُ / ن ِ مو ن َ/ ن ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) سرمشق قرار دادن . الگو گرفتن . قدوه و پیشوا کردن . (یادداشت مؤلف ) : زندگانی چگونه باید کردچه کسان را نمونه باید کرد؟ اوحدی . || تباه کردن . زشت کردن : ونجنک را همی نمونه کنددر گلستان به زلف و...
-
عشوه سازی
لغتنامه دهخدا
عشوه سازی . [ ع ِش ْ وَ / وِ ] (حامص مرکب ) عمل و حالت عشوه ساز. عشوه زنی . عشوه کاری . (فرهنگ فارسی معین ). کرشمه و دلفریبی . (ناظم الاطباء).
-
عیش سازی
لغتنامه دهخدا
عیش سازی . [ ع َ / ع ِ ] (حامص مرکب ) کامیابی و تمتع و شادی و خوشی . (ناظم الاطباء) : چو دوری چند رفت از عیش سازی پدید آمد نشان بوس و بازی .نظامی .
-
عینک سازی
لغتنامه دهخدا
عینک سازی . [ ع َ / ع ِ ن َ ] (حامص مرکب ) عمل و شغل عینک ساز. || (اِ مرکب ) دکان و مغازه ٔ عینک ساز. (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به عینک شود.
-
کبریت سازی
لغتنامه دهخدا
کبریت سازی . [ ک ِ ] (حامص مرکب ) عمل و شغل کبریت ساز. (فرهنگ فارسی معین ). کار سازنده ٔ کبریت . || (اِ مرکب ) محل و دکان کبریت ساز. (فرهنگ فارسی معین ). جایی که در آن کبریت سازند.- کارخانه ٔ کبریت سازی ؛کارگاهی که آنجا با ابزارها و دستگاههای مخصوص ...
-
کمپوت سازی
لغتنامه دهخدا
کمپوت سازی . [ ک ُ ] (حامص مرکب ) ساختن و تهیه کردن کمپوت . و رجوع به کمپوت شود. || (اِ مرکب ) کارخانه ای که در آنجا کمپوت سازند.
-
کمین سازی
لغتنامه دهخدا
کمین سازی . [ ک َ ] (حامص مرکب ) حالت و چگونگی کمین ساز : اجل بر جان کمین سازی نموده قیامت را یکی بازی نموده . نظامی .و رجوع به کمین ساز شود.
-
کمان سازی
لغتنامه دهخدا
کمان سازی . [ ک َ ] (حامص مرکب ) عمل و شغل کمان ساز. (فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به کمان ساز شود. || (اِ مرکب ) محل ساختن کمان . (فرهنگ فارسی معین ). دکان کمان ساز. کارگاه کمان ساز : دکان کمان سازیم چون گشوددر او یک کمان باب منصور بود.ملاطغرا (از آنن...
-
کله سازی
لغتنامه دهخدا
کله سازی . [ ک َل ْ ل َ / ل ِ ] (حامص مرکب ) یکی از هنرهای دستی است و آن نوعی ماسک سازی است . مواداولیه ٔ آن از کاغذ است . در این رشته قالب را از گل تهیه می کنند و روی گل چند کاغذ می چسبانند؛ بعد سریشم و کاغذ را بهم الصاق می کنند. (فرهنگ فارسی معین )...
-
کلیشه سازی
لغتنامه دهخدا
کلیشه سازی . [ ک ِ ش ِ ] (حامص مرکب ) عمل و شغل کلیشه ساز. (فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به کلیشه و کلیشه ساز شود. || (اِ مرکب ) مغازه و کارگاه کلیشه ساز. (فرهنگ فارسی معین ).
-
کشتی سازی
لغتنامه دهخدا
کشتی سازی . [ ک َ / ک ِ ] (حامص مرکب ) عمل ساختن کشتی . سفانة (یادداشت مؤلف ). || (اِ مرکب ) جای ساختن کشتی . کارخانه ای که کشتی در آن درست کنند.