کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ندس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ندس
لغتنامه دهخدا
ندس . [ ن َ ] (ع ص ) مرد زیرک . (منتهی الارب ) (آنندراج ). فَهِم . (اقرب الموارد). نَدُس . نَدِس . (منتهی الارب ). || آنکه به سرعت بشنود آواز خفی را. (اقرب الموارد). آنکه سبک بشنود آواز خفی را. (منتهی الارب ). || (اِ) آواز خفی . (از اقرب الموارد). ||...
-
ندس
لغتنامه دهخدا
ندس . [ ن َ دَ ] (ع اِمص ) فطنت . کیس . (المنجد). هوشیاری . زیرکی . || (مص ) زیرک گردیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). زیرک گردیدن و به سرعت شنیدن آواز خفی را. (از ناظم الاطباء). نَدِس شدن . (اقرب الموارد). سخت زیرک شدن . (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی )...
-
ندس
لغتنامه دهخدا
ندس . [ ن َ دُ / دِ ] (ع ص ) مرد زیرک . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). فهیم کیس . (اقرب الموارد). دریابنده . (از مهذب الاسماء). || آنکه بشنود آواز خفی را. (منتهی الارب ). مردی که آواز پست و خفی را سبک بشنود و تیزگوش باشد. (ناظم الاطباء).
-
واژههای همآوا
-
ندص
لغتنامه دهخدا
ندص . [ ن َ ] (ع مص ) برآمدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). خارج شدن . (اقرب الموارد). ندوص . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || به سرعت خارج شدن . (از المنجد). زود برآمدن چیزی از چیزی و گذشتن از آن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). امتراق . (اقرب ال...
-
ندص
لغتنامه دهخدا
ندص . [ ن َ دَ ] (ع مص ) شکسته گردیدن آبله ریزه و برآمدن آنچه در آن بود از ریم و زردآب . (منتهی الارب ) (آنندراج ). بازگردیدن آبله ریزه و برآمدن آنچه در آن است . (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از المنجد).
-
جستوجو در متن
-
ثقف
لغتنامه دهخدا
ثقف . [ ث ِ / ث َ ق ِ / ث َ ق ُ ] (ع ص ، اِ) مرد استاد. || زیرک . چست و سبک . ندس .
-
دریابنده
لغتنامه دهخدا
دریابنده . [ دَرْ ب َ دَ / دِ ] (نف مرکب ) عاقل . هوشمند. ذهین . زیرک . (ناظم الاطباء). خادش . دَرّاک . شاعر. فقیه . (منتهی الارب ). فَهِم فهیم . (دهار). مدرک . مدرکة. نَدِس . (منتهی الارب ) : این دو کس باید که از همه مردان جهان کاملتر وعاقلتر و دریا...
-
تندس
لغتنامه دهخدا
تندس . [ ت َ ن َدْ دُ ] (ع مص ) بر زمین افتادن و دست بر دهان نهادن ، یقال : ندس به الارض فتندس ؛ ای وقع فوضع یده علی فمه . (منتهی الارب )(ناظم الاطباء) (از آنندراج ) (از اقرب الموارد). || پرسیدن خبر از جایی که ترا ندانند. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ا...