کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نحوه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
تلاوة
لغتنامه دهخدا
تلاوة. [ ت ِ وَ ] (ع مص ) خواندن قرآن را. تلوت القرآن و نحوه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). قرأت . (اقرب الموارد). تلاوت . رجوع به تلاوت شود.
-
کشب
لغتنامه دهخدا
کشب . [ ک َ ] (ع مص ) بسیار خوردن . (منتهی الارب ). منه کشب اللحم و نحوه کشباً، یعنی بسیار خورد گوشت و امثال آنرا. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
صیهور
لغتنامه دهخدا
صیهور. [ ص َ ] (ع اِ) منبرمانندی که از گل سازند برای رخت خانه از مس و برنج و مانند آن . (منتهی الارب ). شبه منبر من طین لمتاع البیت من صفر و نحوه . (اقرب الموارد).
-
اغتزال
لغتنامه دهخدا
اغتزال . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) رشتن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). رشتن و نخ ساختن پنبه و جز آن : اغتزلت المراءة القطن و نحوه ؛ مدته و فتلته خیطانا. (از اقرب الموارد).
-
خنف
لغتنامه دهخدا
خنف . [ خ َ ] (ع مص ) بریدن میوه شبیه اترج . یقال : خنف الاترج و نحوه . || سینه ٔ خود را با دست زدن . (منتهی الارب ) (ازتاج العروس ) (از لسان العرب ). یقال : خنفت المراءة.
-
قیاس فی نفسه
لغتنامه دهخدا
قیاس فی نفسه . [ س ِ ن َ س ِه ْ ](ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) قیاسی است که مقدمات آن فی نفسه صادق و اعرف نزد عقلا باشد از نتیجه و نحوه ٔ تألیف منتج باشد. (فرهنگ فارسی معین از شفا ج 2 ص 209).
-
انثلام
لغتنامه دهخدا
انثلام . [ اِث ِ ] (ع مص ) رخنه دار گردیدن خنور و شمشیر و جز آن ، یقال : انثلم الاناء والسیف و نحوه . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رخنه دار گردیدن . (آنندراج ). رخنه شدن .(تاج المصادر بیهقی ). شکستن . (از اقرب الموارد). ترک برداشتن . (یادداشت مو...
-
خفات
لغتنامه دهخدا
خفات . [ خ ُ ] (ع مص ) ناگاه مردن . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ) (از تاج المصادر بیهقی ). || خشک گردیدن گیاه . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ). منه : خفت الرزع و نحوه ؛ خشک گردید آن گیاه .
-
آوارجه
لغتنامه دهخدا
آوارجه . [ ج َ / ج ِ ] (اِ) آوارچه . روزنامه و فرد حساب یومیه . (بهار عجم ). گمان میکنم این کلمه مصحف اَوارِجه معرّب اواره است : الاوارجه ؛ من کتب اصحاب الدواوین فی الخراج و نحوه . (فیروزآبادی : وَرَج ). الاوارجه من کتب اصحاب الدواوین ، معرّب آواره ا...
-
جبار
لغتنامه دهخدا
جبار. [ ج َب ْ با ] (اِخ ) ابن سُلمی یا سَلمی ابن مالک بن جعفربن کلاب بن ربیعةبن عامربن صعصعة کلابی . ابن سعد گوید وی مشرک بود و با عامربن طفیل بر پیامبر (ص ) وارد شد و اسلام آورد. روایات دیگری درباره نحوه ٔ اسلام آوردن او وارد شده است . (از الاصابه ...
-
تربب
لغتنامه دهخدا
تربب . [ ت َ رَب ْ ب ُ ] (ع مص ) پروردن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (آنندراج ): تربب کودک ؛ پرورد کردن او را تا بالغ شود. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (المنجد). || فا هم آمدن . (تاج المصادر بیهقی ). گرد آمدن چیزی . (منتهی الارب ) ...
-
طرق
لغتنامه دهخدا
طرق . [ طُ رُ ] (ع اِ) ج ِ طریق . راهها.- وزارت طرق ؛ وزارتی که اداره ٔ شاهراه ها کند به ساختن و ترمیم . وزارت راه . (فرهنگستان ).|| نحوه ها. نمطها : ارتفاعات آن را حاصل میکند و به سبل و طرق آن میرساند. (تاریخ بیهقی ). و اوقاف اجداد و آباء ایشان هم ...
-
مارمون
لغتنامه دهخدا
مارمون . [ م ُ ] (اِخ ) دوک راگوز ومارشال فرانسوی (1774-1852 م .) او حاکم ولایت «ایلیرین » بود و در پرتقال و لایپزیک جنگ کرد و در حوادث سال 1814 در شمار افراد ممتاز محسوب گردید. پس از آنکه متحدان ، پاریس را اشغال کردند بطور محرمانه با آنان در نحوه ٔ ...
-
اعقاد
لغتنامه دهخدا
اعقاد. [ اِ ] (ع مص ) جوشانیده درشت و سطبر نمودن چیزی را. قال الکسائی : یقال للقطران و الرب و نحوه : اعقدته حتی تعقد. (منتهی الارب ). در جوشانیدن ستبر نمودن چیزی را. (ناظم الاطباء). جوشانیده درست و سطبر نمودن چیزی را. (آنندراج ). ستبر گردانیدن دارو و...
-
اعوجاج
لغتنامه دهخدا
اعوجاج . [ اِع ْ وِ ] (ع مص ) کژ شدن . (منتهی الارب ) (تاج المصادر بیهقی ) (مصادر زوزنی ) (آنندراج ). کج شدن .(از منتخب و کنز بنقل غیاث اللغات ). بذات خود کج شدن : اعوج العود و نحوه اعوجاجاً؛ انحنی من ذاته . (از اقرب الموارد). کجی . ناراستی . انحنا. ...