کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نادراً پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نادراً
لغتنامه دهخدا
نادراً. [ دِ رَن ْ ] (ع ق ) گاهگاه . اتفاقاً. (ناظم الاطباء). لایکون ذلک الا نادراً؛ ای فیما بین الایام . (اقرب الموارد). ندرةً. بندرت . به نادر.
-
واژههای مشابه
-
نادرا
لغتنامه دهخدا
نادرا. [ دِ ] (اِخ ) از شاعران شیراز و معاصر با صفویه است . میرزاطاهر نصرآبادی آرد: «در فن سیاق آگاه است و رساله ای جامعه در آن باب نوشته است ، مدتی قبل از این در لباس فقر و فنا به اصفهان آمده به قصد زیارت عتبات عالیات روانه شده در کرمانشاه نواب شیخ ...
-
واژههای همآوا
-
نادرا
لغتنامه دهخدا
نادرا. [ دِ ] (اِخ ) از شاعران شیراز و معاصر با صفویه است . میرزاطاهر نصرآبادی آرد: «در فن سیاق آگاه است و رساله ای جامعه در آن باب نوشته است ، مدتی قبل از این در لباس فقر و فنا به اصفهان آمده به قصد زیارت عتبات عالیات روانه شده در کرمانشاه نواب شیخ ...
-
جستوجو در متن
-
ظماء
لغتنامه دهخدا
ظماء. [ ظُ ] (ع ص ، اِ) ج ِ ظمآن نادراً.
-
ظمآن
لغتنامه دهخدا
ظمآن . [ ظَم ْ ] (ع ص ) تشنه . ج ، ظِماء، ظُماء نادراً. || وجه ظَمآن ؛ روئی خشک و بی گوشت .
-
استندار
لغتنامه دهخدا
استندار. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) استندره ؛ رآه نادراً. || استندر القوم اثره ؛ تتبعوه . || استندر المال ُ الرطب َ؛ تتبعه . (المنجد).
-
اشاوه
لغتنامه دهخدا
اشاوه . [ اَ وِه ْ ] (ع اِ) ج ِ شاة. (منتهی الارب ). || ج ِ شی ٔ (نادراً).
-
جسته گریخته
لغتنامه دهخدا
جسته گریخته . [ ج َ ت َ / ت ِ گ ُ ت َ / ت ِ ] (ق مرکب ) ندرتاً. گاهگاه . اتفاقی . بندرت . کم . اندک . قلیل . تک تک . گاهگاهی . گاهی دون گاهی . گاهی گاهی . نادراً. جسته جسته .(از یادداشت مؤلف ): جسته گریخته شنیده میشد که ...
-
ندری
لغتنامه دهخدا
ندری . [ ن َ دَ را ] (ع ص ) نادر قلیل . (اقرب الموارد). نادر قلیل الوجود. (از المنجد). || (ق ) نادراً. (المنجد). احیاناً. اتفاقاً: لقیته الندری و ندری و فی ندری و فی الندری ؛ أی بین الایام ، أی احیاناً لا دائماً. (اقرب الموارد). || نقدته مائةً ندری...
-
نادر تبریزی
لغتنامه دهخدا
نادر تبریزی . [ دِ رِ ت َ ] (اِخ ) کلب علی متخلص به نادرا یا نادر از شاعران عهد صفویه است . نصرآبادی آرد: او هم زرگر و نقاش بوده و از تبارزه ٔ عباس آباد است اما گویا اصلش اصفهانی است . از اشعار اوست :هشدار کزین جهان دون باید رفت چون آمده ای ببین که چ...
-
چارباغ طوقچی
لغتنامه دهخدا
چارباغ طوقچی . [ غ ِ طُ ] (اِخ ) در بیرون دروازه ٔ طوقچی اصفهان خیابانی است معروف به چارباغ که نادراً درخت در این خیابان دیده میشود در وسط خیابان حوضی است و در یکطرف خیابان محاذی این حوض سر در باغ معروف بباغ قوشخانه است که از چند گاه قبل الی الاَّن ح...
-
استانیلید
لغتنامه دهخدا
استانیلید. [ اَ س ِ ] (فرانسوی ، اِ) یاانتی فبرین یا فنیل استامید. گردی است سفید و بی بو و طعم آن گس و در آب گرم کمی حل شود (یک قسمت استانیلید در 22 قسمت آب ) و در الکل و مایعات الکلی بخوبی حل گردد. این مادّه با بول دفع می شود و رنگ بول را سرخ مایل ب...