ندری . [ ن َ دَ را ] (ع ص ) نادر قلیل . (اقرب الموارد). نادر قلیل الوجود. (از المنجد). || (ق ) نادراً. (المنجد). احیاناً. اتفاقاً: لقیته الندری و ندری و فی ندری و فی الندری ؛ أی بین الایام ، أی احیاناً لا دائماً. (اقرب الموارد). || نقدته مائةً ندری ؛ اخرجتهاله من ماله . (اقرب الموارد). نَقَدَه ُ مائةً نَدَری ̍؛ برآورد صد تا از مال خود جهت وی . (منتهی الارب ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.