کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
میرسید شریف جرجانی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
میرسید شریف جرجانی
لغتنامه دهخدا
میرسید شریف جرجانی . [ س َی ْ ی ِ ش َ ف ِ ج ُ ] (اِخ ) رجوع به شریف جرجانی ، میرسید شریف ... شود.
-
جستوجو در متن
-
جام آب
لغتنامه دهخدا
جام آب . [ م ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) پیمانه . صواع . (ترجمان القرآن میرسید شریف جرجانی ). رجوع به جام شود.
-
آقسرایی
لغتنامه دهخدا
آقسرایی . [ س َ ] (ص نسبی ) منسوب به آقسرای . || (اِخ ) لقب جمال الدین محمد از اخلاف امام فخر رازی ، و او از دانشمندان عصر خویش بوده است ، معاصر با میرسید شریف جرجانی .
-
دیباجة
لغتنامه دهخدا
دیباجة. [ ج َ ] (معرب ، اِ) یکی دیباج . (از اقرب الموارد). رخساره . (منتهی الارب ): دیباجة الخد؛ پوست رخ . (بحر الجواهر). روی آدمی . (مقدمه ٔ لغت میرسید شریف جرجانی ). دیباجه ٔ خد؛ پوست رخ و آن دو دیباجه است . (یادداشت مؤلف ). یک رخ . (دهار): فلان ی...
-
تابعون
لغتنامه دهخدا
تابعون . [ ب ِ ] (ع ص ، اِ) جمع تابع در حالت رفعی ، آنکه اصحاب رسول صلی اﷲ علیه و آله و سلم را دیده . (منتهی الارب ). جماعتی که صحابه را دیده باشند. (مقدمه ٔ لغت میرسید شریف جرجانی ). رجوع به تابعی و تابعین شود.
-
اشاحة
لغتنامه دهخدا
اشاحة. [ اِ ح َ ] (ع مص ) گیاه شیح رویانیدن (چنانکه زمین ): اشاحت الارض . (منتهی الارب ) . || پرهیز کردن . (منتهی الارب ). پرهیزیدن . (مقدمه ٔ لغت میرسید شریف جرجانی ). حذر کردن . || جد کردن . (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). کوشیدن در امری . کوشش کردن...
-
اود
لغتنامه دهخدا
اود. [ اَ ] (ع مص ) گرانبار کردن . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ترتیب عادل بن علی ) (المصادر زوزنی ) (ناظم الاطباء). || گران شدن [ سنگین شدن ] (مقدمه ٔ لغت میرسید شریف ). بدرد آوردن . (تاج المصادر بیهقی ) (المصادر زوزنی ). مایل گشتن آفتاب به آخر روز. (تاج ...
-
دود
لغتنامه دهخدا
دود. (ع اِ) کرمان . ج ِ دودة. (زمخشری ). ج ِ دَودَة. (منتهی الارب ) (مقدمه ٔ لغت میرسید شریف جرجانی ص 1). کرم . ج ، دیدان . (ناظم الاطباء) (السامی فی الاسامی ). به معنی کرمها و این اسم جمع است و واحد آن دودة که به معنی یک کرم است . (آنندراج ) (غیاث )...
-
تطوع
لغتنامه دهخدا
تطوع . [ ت َ طَوْ وُ] (ع مص ) چیزی که فریضه نباشد بکردن . (تاج المصادر بیهقی ). چیزی که نه فریضه باشد و نه سنت ، کردن . (زوزنی ) (مقدمه ٔ لغت میرسید شریف جرجانی ). عبادتی نه فریضه کردن . (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). طاعت که نه فریضه بود و نه س...
-
تظلم
لغتنامه دهخدا
تظلم . [ ت َ ظَل ْ ل ُ ] (ع مص ) از بیدادی کسی بنالیدن . (تاج المصادر بیهقی ). بنالیدن از بیدادی کسی . (زوزنی ) (دهار). شکایت نمودن از ظلم کسی . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). فریاد کردن و نالیدن از بیداد کسی . (غیاث اللغات ) (آن...
-
دیوث
لغتنامه دهخدا
دیوث . [ دَی ْ یو ] (ع ص ) قواد. دیبوب . آنکه مردان را بر زن خود وارد کند. آنکه درباره ٔ زن خود حسادت و غیرت نداشته باشد. این واژه از زبان سریانی است و معرب شده است . (از تاج العروس ). کسی که درباره ٔ زن خود غیرت نداشته باشد. پزوند.دراره و دنگل . (نا...
-
محرم
لغتنامه دهخدا
محرم . [ م ُ رِ ] (ع ص ) در حرم درآینده . (از منتهی الارب ). کسی که احرام حج بسته است . (ناظم الاطباء). احرام بسته . آنکه احرام بسته است زیارت خانه ٔ خدا را. احرام گرفته . مقابل محل . (یادداشت مرحوم دهخدا). احرام گیرنده . (مقدمه ٔ لغت میرسید شریف جرج...
-
الهام
لغتنامه دهخدا
الهام . [ اِ ] (ع مص ) در دل افکندن . (تاج المصادر بیهقی ) (مؤید الفضلاء) (مجمل اللغة). اندر دل افکندن . (ترجمان علامه ، تهذیب عادل ). در دل انداختن . (مقدمه ٔ لغت میرسید شریف جرجانی ). در دل افکندن نیکی و آموزانیدن . (منتهی الارب ). افکندن خدا در د...
-
اعیان ثابته
لغتنامه دهخدا
اعیان ثابته . [ اَ ن ِ ب ِ ت ِ / ت َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) صور اسماء الهی و صور علمیه . (ناظم الاطباء). صور اسمای الهی . (از کشف بنقل غیاث اللغات و آنندراج ).صور علمیه . (از مدارالافاضل بنقل غیاث اللغات و آنندراج ). حقایق ممکنات در علم حق تعالی ب...