کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قدغ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قدغ
لغتنامه دهخدا
قدغ . [ ق َ دَ ] (اِ) ظرف و پیاله که از شاخ گاو سازند و بدان شراب خورند. (از برهان ) (آنندراج ).
-
قدغ
لغتنامه دهخدا
قدغ . [ ق ُ دُ] (ع اِ) پای . || سرانگشت پای تا پاشنه . || سابقه ٔ چیزی از خیر و شر. (آنندراج ).
-
واژههای همآوا
-
غدق
لغتنامه دهخدا
غدق . [ غ َ ] (ع مص ) خیس شدن زمین از آب بسیار: غَدَقَت الارض یغدق غدقاً؛ ابتلّت بالغدق . (از اقرب الموارد).
-
غدق
لغتنامه دهخدا
غدق . [ غ َ دَ ] (اِخ ) بئر غدق (مضافة) چاهی است به مدینه . (منتهی الارب ). چاهی است در مدینه و در نزدیکی آن قلعه ٔ بلویین است که آن را «القاع » گویند. (معجم البلدان ).
-
غدق
لغتنامه دهخدا
غدق . [ غ َ دَ ] (اِخ ) نام جد حسن بن بشربن اسماعیل بن غدق ، استاد عبدالغنی و محدث اهل مصر و حافظ بود. (منتهی الارب ) (قاموس ) (تاج العروس ).
-
غدق
لغتنامه دهخدا
غدق . [ غ َ دَ ] (ع ص ) آب بسیار. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ترجمان البلاغة) (دهار). الماء الکثیر. (اقرب الموارد) : لاسقیناهم ماء غدقاً. (قرآن 16/72). || آب شیرین : ماء غدق ؛ ای عذب . (معجم البلدان ذیل بئر غدق ). || (مص ) بسیار آب شدن چشمه : غدقت الع...
-
غدق
لغتنامه دهخدا
غدق . [ غ َدِ ] (ع ص ) عشب غدق ؛ گیاه تر و سیراب . (از اقرب الموارد). یاقوت در معجم البلدان غدق را به معنی شیرین وگوارا آورده : غدقت العین و البئر فهی غدقة؛ ای عذبة، و ماء غدق ؛ ای عذب . (معجم البلدان ذیل بئر غدق ).